جهانی شدن چه تاثیری بر هویت مردم عرب و تلقی آنان از هویت ایرانیشان داشته است؟ حمیدرضا جلاییپور، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، در بررسی هویت ملی و ارزشهای جهانی شدن با تأکید بر ایرانیان عربزبان در سال ۸۸ به این سؤال پرداخته است و پرسیده است آیا ارزشهای بنیادین جهانی شدن سبب احساس خاصگرایی فرهنگی و برجستگی هویت عربی این مردم میشود؟
پاسخ نویسنده بر اساس مطالعه پیمایشی که انجام داده است این است که هر اندازه که گرایش به ارزشهای جهانی شدن بیشتر باشد، هویت ایرانی میان مردم عرب نیز ضعیفتر میشود. بر اساس این پژوهش ۴۲.۴ درصد از افرادی که دارای هویت ایرانی ضعیفی هستند، دارای گرایشهای قوی به ارزشهای جهانی شدن هستند.
بر اساس این پژوهش ۸۴.۹ درصد از پاسخگویان به عرب بودن خود افتخار میکنند.
همچنین ۸۰.۷ درصد از پاسخگویان زندگی در کشورهای عربی را مناسبتر و محبوبتر قلمداد کردهاند و ۳۴.۶ درصد از پاسخگویان دوست دارند در یک کشور عربی زندگی کنند.
این پژوهش نشان می دهد ۵۲.۳ درصد از پاسخگویان گفتهاند من اول خودم را عرب میدانم، بعد ایرانی. ۳۴.۲ درصد از پاسخگویان معتقدند که عرب بودن برایشان مهم است نه مکان جغرافیایی، و ۶۵.۸ درصد از پاسخگویان هم با این گزینه مخالف هستند.
بر اساس دادههای تحقیق، ۸۸.۳ درصد از پاسخگویان موافقند که همه اقوام کشور باید به یک اندازه از امکانات و مزایای دولتی برخوردار باشند. اما ۵۲.۲ درصد معتقدند که در ایران وضعیت اینگونه نیست و اقوام از حقوق برابری برخوردار نیستند.
همچنین دادهها نشان میدهد ۷۱ درصد از پاسخگویان باور دارند که در ایران عربها از آزادیهای مدنی لازم برخوردار نیستند.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ۶۷ درصد از پاسخگویان معتقد هستند که حکومت میان عربها و فارسها تمایز قائل میشود.
بر مبنای دادههای این پژوهش، ۶۷.۲ درصد از پاسخگویان با عبارت «به همان اندازه که عرب بودن خود را دوست دارم، ایرانی بودن خود را نیز دوست دارم» موافق بوده و ۳۲.۸ درصد از پاسخگویان هم با این عبارت مخالف هستند.
از دیگر نتایج مهم این پژوهش این است که ۶۶ درصد پاسخگویان به میزان زیادی از رسانههای عربی غیرایرانی برای پیگیری اخبار استفاده میکنند، درحالیکه ۱۵.۷ درصد از پاسخگویان از رسانههای خارجی غیرعربی استفاده میکنند. و به هر اندازه که استفاده از رسانههای عربی بیشتر باشد، هویت قومی قویتر میشود.
روش تحقیق در این مطالعه پیمایشی و کمی بوده است که طی آن جمعآوری اطلاعات با مراجعه مستقیم به جامعه آماری و مصاحبه انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه عربزبانان شهر اهواز بودهاند. در این تحقیق کلیه افراد ۱۸ سال تا ۶۵ سال عرب اهوازی مورد پرسش قرار گرفتهاند.
این پژوهش مانند همه تحقیقات پیمایشی از نواقص جدی برخوردار است. اصولاً پژوهش در میان اقلیتها به دلیل ترس و فضای رعب حاکم قادر نیست نتایج درستی را به ما ارائه دهد. با همه این نواقص، پژوهش نشان میدهد که میزان تعلق خاطر مردم عرب به هویت خود بالاست و اکثر آنها معتقد به وجود تبعیض میان عرب و فارس هستند.
مشکل دیگر پژوهش این است که سستی هویت ایرانی در میان مردم عرب را تنها به جهانی شدن خلاصه میکند. درحالیکه دادههای این پژوهش نشان میدهند که باور اکثریت بالای مردم عرب این است که حکومت میان فارس و عرب تبعیض قائل است. مثلاً اینکه مردم عرب معتقدند زندگی کردن در یک کشور عربی آرامبخشتر از ایران است، بیش از آنکه به جهانی شدن ربط داشته باشد، ناشی از تبعیض موجود و البته تضادی است که میان «عرب بودن» و «ایرانی بودن» نهفته است.
در پایان، مهمترین نتیجه این پژوهش را میتوان این دانست که به نسبتی که افراد بیشتر در معرض جهانی شدن قرار میگیرند، با صراحت بیشتری بر عرب بودن خود، مقابل ایرانی بودن، تأکید میکنند.