- نویسنده: سما نیسی
چکیده:
نعاوی یا اشعار حزین زنان در خوزستان و جنوب عراق، اشعاری است که زنان به جای صحبت آنها را برای ابراز احساسات و همچنین مشکلات خود با لحن خاصی می خوانند.
این اشعار که از سه مصرع هم قافیه تشکیل می شود، امروزه فقط توسط زنان عرب مسن خوانده می شود که تقریبا در حال تبدیل به اشعار جدید و از بین رفتن است. بدیهی است اشعار جدید مشکلات یا مسائل امروزی را بیان می کند در صورتی که اشعار قدیم میراثی معنوی است که مسائل گذشته را به زبان شعر برای ما بازنمایی می کند.
هدف از این مقاله شناخت مهمترین مسائل مشترک زنان عرب خوزستانی و شنیدن روایت های آنان از این مشکلات و مسائل است که در قالب اشعار نعاوی سروده و خوانده می شود. در این تحقیق از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. به دلیل اینکه این اشعار معمولا توسط زنان مسن خوزستانی خوانده می شود، برای انتخاب آنها مصاحبه هایی با پنج زن مسن خوزستانی انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که زنان عرب خوزستانی مشکلات مشترکی را با استفاده از این اشعار بیان می کنند؛ از جمله فقر، دوری از خانواده، ظلم از جانب مردان، نداشتن فرزند یا نداشتن فرزند ذکور.
بیان مسئله
ادبیات همواره بازتاب نظریات و حوادث اجتماعی زمان خود بوده است. در رویکرد «جامعهشناسی در ادبیات» یا «جامعهشناسی ادبی»، ادبیات از جنبۀ پیام و محتوا و نقش آن در تحولات اجتماعی بررسی میشود (شادرو، ۱۳۸۴). متن ادبی صرفاً وسیلهای برای سرگرمی نیست. چیزی است که با بسیاری از جنبههای دیگر جهان ارتباط و ریشه مشترک دارد- جنبههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی- که همۀ آنها دنیویبودنش را تشکیل میدهند و پایهای مستحکم برای مشاهده، تحلیل و درک زندگی انسانها و شرایط درونی و بیرونی آنها فراهم میآورد.
با توجه به زیست چندفرهنگی جامعۀ ایران، فرهنگ سیاسی شهروندان در جامعۀ چندقومی ایران از هویت قومی و فرهنگی تأثیر میپذیرد و همواره نخبگان قومی تلاش کردهاند از قالبهای فرهنگی برای حفظ مرزبندیهای هویتی و ایجاد تشابه و تمایز استفاده کنند (مفصلنژاد، ۶۰:۱۳۸۸-۴۷). شناخت و درک نخبگان نهتنها به دلایل ساختاری، بلکه به دلایل فرهنگی مهم است. نخبگان، اعضایی از جامعه هستند که بر عمل و کنش سیاسی، تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. نخبگان سیاسی، فرهنگ سیاسی غالب را میسازند. آنها نهتنها گفتمانی را ایجاد میکنند که لازمۀ کار دولت است بلکه منابع فرهنگی را تدوین میکنند که دولت از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند. نخبگان سیاسی در ایجاد ایدئولوژی و گفتمان فرهنگ سیاسی، نقشی تعیین کننده دارند (Irons, 2009:459-474). در این راستا اشعار محلی، معرّف زیست-جهان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقوام است که به درک ما از فرهنگ قوم عرب و چگونگی بازنمایی مشکلات زنان عرب خوزستانی از طریق بررسی این اشعار محلی یاری میرساند که بخشی از حوزة تمدنی مهم و اثرگذار جامعۀ ایران است.
روش تحقیق
در پژوهش حاضر، که به صورت آمیخته انجام شده، در مرحله نخست از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای جمع آوری اشعار محلی که به صورت سینه به سینه منتقل شده استفاده شده و در مرحله بعد از روش «تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. تحلیل محتوا یکی از روشهای مهم مطالعۀ اجتماعی است که با استفاده از آن پیامهای مطرحشده در رسانهها را از نظر کمیّت (فراوانی و تکرار) و کیفیت (اهمیت و ارزش) میتوان بررسی کرد (معتمدنژاد، ۱۳۵۶ :۲۰). با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در این پژوهش، محتوای اشعار محلی بهصورت کیفی مطالعه شده است.
ابتدا هر یک از اشعار در قالب کلی بررسی شده و تم اصلی آن استخراج گردید. در مرحله بعد کلید واژه های پر تکرار شناسایی و استخراج شد. و در مرحله سوم، بازنمایی زنان در اشعار محلی تحلیل گردید.
جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق حاضر زنان عرب خوزستان هستند که شامل ۵ نفر از زنان مسن عرب خوزستان هستند که با این اشعار آشنایی دارند. شیوه نمونه گیری و انتخاب نمونه ها با توجه به آشنایی پژوهشگر با منطقه مورد مطالعه، انتخابی است.
اهداف تحقیق
شناخت درونمایه اشعار محلی عرب زبانان ایران
شناخت جایگاه زنان در اشعار محلی عرب زبانان ایران
شناخت مسائل و مشکلات زنان عرب خوزستان که در قالب اشعار محلی از گذشته تا امروز مطرح شده است.
سوالات فرعی و اصلی تحقیق
مهمترین مسائل مشترک زنان عرب خوزستانی چیست؟
آیا فقر مهمترین مسئله زنان است؟
آیا ظلم از جانب مردان مهمترین مسئله زنان عرب خوزستان است؟
آیا آداب و رسوم و اعراف مهمترین مسئله زنان عرب خوزستان است؟
چه مسائل و مشکلاتی در این اشعار نهفته است که از دید جامعه شناسان پنهان مانده است؟
پیشینه تحقیق
مقاله ای تحت عنوان “بررسی و تحلیل ساختار و محتوای قصاید شهریار” توسط محمد مهدی پور، محمد خاکپور و خدیجه پورزینی که در شماره ۲۳۱ نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز در سال ۱۳۹۴ به چاپ رسیده است. در این مقاله ساختار و محتوای قصاید شهریار مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله در مورد قصاید شهریار گفته شده است که شهریار هرچند ادامهدهنده بسیاری از سنتهای شعر کلاسیک فارسی است، اما در قصیده، به دنبال هنجارها و معیارهای قدما نیست و به دلیل ویژگیهای خاص شخصیتی، زبان قصاید او نرم و تغزلی است. با اینکه برخی از قصاید او با قصاید اساتید قدما پهلو میزند، اما باید گفت که قصیده شگرد اصلی او نیست، بلکه شهریار قصیده را صورت خشنی از شعر میداند. مهمترین ویژگی قصاید شهریار، مانند دیگر اشعار او، واقعنگاری و صدق تجربه عاطفی است. این ویژگی در قصایدی با زمینه تغزلی و عاطفی، همراه با تخیل بدیع و توصیفات رمانتیک، نوعی قصیده جدید را به وجود آورده که پیش از شهریار سابقه نداشته است. قصاید شهریار از حیث موضوع بسیار متنوع است اما با توجه به موضوعات غالب، میتوان این قصاید را به چند دسته تقسیم کرد: ۱. قصاید مدحی که شامل اخوانیات، مراثی و قصاید اجتماعی است. ۲. قصاید دینی و توحیدی ۳. قصاید تغزلی ۴. قصاید انقلاب اسلامی.
دکتر رضا بیات مقاله ای تحت عنوان “تحلیل محتوای اشعار حسین منزوی” را در شماره ۳فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب) پاییز ۹۵ به چاپ رسانده است . در این مقاله، با رویکرد تحلیل محتوا، سرودههای منزوی کمی و کیفی سنجیده شدهاند و بر اساس قراین زبانی و شعری، علت دوگانگی رویکرد او در عاشقانهها، اجتماعیات و مذهب بررسی و آشکار شده است. همچنین در بخش پایانی، با توجه به نتایج بخشهای پیشین، تلاش شده تا گفتمان منزوی کشف شود. اصلی ترین دغدغۀ شاعر، “من” اوست و خودپرستی دال مرکزی و مایگان اصلی گفتمان منزوی است.
تحقیقی نیز تحت عنوان “بررسی و تحلیل نام های اشعار قیصر امین پور” در سال (۱۳۸۸) توسط دکتر توسط دکتر مصطفی گرجی و افسانه میری انجام شده است که در این مقاله سعی شده است بدون توجه به محتوای خود اشعار خوانشی تازه از اشعار ایشان عرضه شود. فرضیه این پژوهش در آغاز این بوده است که بدون توجه به خواندن اشعار یک شاعر در مرحله اول می توان مجموعه دستگاه فکری یک شاعر را بررسی و کشف کرد. این تحقیق در شماره ۱۶۷ مجله علمی –پژوهشی جستارهای ادبی چاپ شده است.
در مقاله دیگری تحت عنوان “نقد و تحلیل محتوای شعر معاصر” توسط ” احمد علی کیشی پورریک” نوشته شده و در سال ۱۳۸۵ ، پیش شماره ۲ از صفحه ۲۰۱ تا ۲۳۶ چاپ شده است، به محتوای ادبیات(شعر)توجه دارد در این مقاله هنر بخشی از معرفت بشری است و یک رابطه تنگاتنگ با جامعه دارد رابطه متقابل بین جامعه و هنرمند هدف بررسی ادبیات(شعر جدید)از منظر جامعه شناسی شناخت و معرفتشناسی است و رابطه متقابل هنرمند و جامعه مورد کنکاش قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از این مقاله عبارت بود از:رابطه تنگاتنگ بین جامعه و هنرمند،اجتماع و شاعر،محتوای اشعار از حالت سوبژکیتو(ذهنگرایی)کلاسیک به آبژکتیو درآمده است؛توجه به زبان عموم مردم بجای توجه به زبان خواص و نادره گفتاران؛ایدهآلگرایی اندیشههای سوسیالیستی به درون شعر ما راه یافته است یعنی مدینه فاضله(اتوپیاگرایی)و توجه شاعران در عین حال به واقعیتها بخصوص در عرضه قدرت و نقد آن و شناخت تاریخ اجتماعی جدید از طریق شعر این شاعران.
مبانی نظری و چارچوب مفهومی
بازنمایی
«نظریه بازنمایی اخیرا مورد توجه بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران مطالعات فرهنگی و رسانهای قرار گرفته است. انسان در دنیای فرا واقعیت[۱] زندگی میکند که در آن نشانهها و رمزهای رسانهای ارتباط با واقعیت را قطع کرده و خود جایگزین امر واقعی شدهاند» (ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۲). بیان رادیکال و پررنگ شده این واقعیت را ژان بودریار (نقل در چامسکی ۱۳۸۵: ۵۷) در مورد جنگ نخست خلیج فارس ( در سال ۱۹۹۱ میلادی) اینگونه شرح داده است: جنگ خلیج فارس تنها روی شیشههای تلویزیون رخ داده؛ یا به تعبیری، جنگ خلیج فارس به هیچ وجه رخ نداده است.
موضوع حیاتی در بازنمایی واقعیت از سوی رسانهها این است که رسانه را نمیتوان به عنوان یک ابزار بیطرف و یک وسطه خنثی در انتقل تصویر به حساب آورد. رسانه متکی به زبان و معنا میباشد و خود این دو عنصر نیز در چارچوب گفتمان همواره متکی به قدرت هستند. لذا بازنمایی رخدادها توسط رسانهها، جدالی از مباحث اخلاقی و غیراخلاقی، دارای جهتگیری ایدئولوژیک است و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژهای گام برمیدارد (هال و ژالی، ۲۰۰۷: ۳۲ نقل در ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۳). آدرنو و هورکهایمر رسانه را ابزار قدرتمند صنعت فرهنگسازی سرمایهداری و در خدمت اقناع، سرکوب و تحریف اذهان عمومی تعریف میکنند. شناخت انسان عصر جدید بیشتر به مدد یا به تحمیل تصاویری است که رسانه به او میدهد: صحنههایی که یک برش و در بیشتر اوقات تنها روایتی خاص از واقعیت است، تصاویری که تقریبا هیچگاه نمیتوانند واقعیت موجود را برای مخاطب بازنمایی کنند؛ زیرا در بهترین حالت این واقعیت از فیلتر لنز دوربین و زاویه نگاه ثبت کننده تصویر عبور میکند. در موارد متعددی، رسانه ما را به سمت نگاهی اشتباه سوق میدهند که در آن به این باور میرسیم که یک موضوع خاص را به خوبی ادراک کردهایم، این در حالی است که ما تصور میکنیم که به شناخت کافی از موضوع دست یافتهایم در حالیکه در حقیقت نوع نگرش و برداشت ما از واقعیت به وسیله رسانههایی که به گزارش رخداد میپردازند شکل گرفته است نه کوشش ما برای دستیابی به حقیقت ( ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۳).
از طرف دیگر، برخی بر این باور هستند که بازنمایی به مثابه نماینده بودن چیزی به جای [چیزی] دیگری است که امکان دارد به صورت شفاهی، مکتوب یا تصویری به وقوع بپیوندد. این اصطلاح به همان اندازه فرآیند بازنمایی به نتیجه بازنمایی هم اشاره دارد و معطوف به ساختیابی وجوه واقعیت در یک رسانه است که از موارد قابل ادراکی نظیر شهروندان، مکان، رخداد و تا هویتهای فرهنگی، طبقه و قومیت، و سایر مفاهیم انتزاعی را در بر میگیرد. بازنمایی همزمان به هر دوی چگونگی نمایش مجدد هویتها و ساختیابی آنها در قالب یک زمینه اجتماعی و فرآیند ارائه محصول بازنمایی به مخاطبان مختلف مرتبط میباشد (همان: ۴۴). تاثیر بازنمایی بر دنیای واقعی و واقعیتهای اجتماعی به آن یک کارکرد ایدئولوژیک میبخشد. در نتیجه باید اذعان داشت که پرسش از کارکرد ایدئولوژیک بازنمایی در هر متنی یک موضوع حیاتی میباشد که باید به بررسی آن پرداخت. بازنمایی یک از مهمترین ابزارهای سلطه ایدئولوژی حاکم بر گروههای دیگر است که به استمرار سلطه یاری میرساند. از طرف دیگر، کوشش برای ایجاد تغییرات در هر نظام بازنمایی باید تمرکز خود را بر روی به چالش کشیدن نیروهای هژمونیک حمایتکننده قرار دهد ( چندلر، ۲۰۰۳: ۹ نقل در ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۴).
در اینجا باید توجه داشت که آنچه ما واقعیت مینامیم، خارج از فرایند بازنمایی نیست. البته این بدان معنا نیست که هیچ جهان مادی واقعی وجود ندارد بلکه مهم این است که به آن جهان مادی واقعی، باید معنایی داده شود. هال معتقد میباشد که هیچ امر معناداری خارج از حوزه گفتمان وجود ندارد و مطالعه رسانه وظیفهاش سنجش شکاف میان واقعیت و بازنمایی نیست بلکه تلاش برای شناخت این نکته است که معانی به چه نحوی از طریق رویهها و صورتبندیهای گفتمانی تولید میشود. از دیدگاه هال، ما جهان را ازطریق بازنمایی میسازیم و بازسازی میکنیم. واقعیت دارای هیچگونه معنای ثابتی نیست تا بازنمایی شود و بازنماییها و معانی متنوع نسبت داده شده به آنها نیز در طول زمان و اینکه دیدگاه چه کسی مطرح شود، تغییر خواهد یافت. هال استدلال میکند واقعیت به نحو معناداری موجود نخواهد داشت. بازنمایی یکی از شیوههای اساسی تولید معنا میباشد. معنا را نمیتوان صریح و شفاف قلمداد کرد. زیرا معنا از طریق بازنمایی در گذر زمان، بیثبات یا لغزنده میشود و همیشه قرار ملاقاتش با حقیقت مطلق را به تاخیر میاندازد، همیشه برای همطنین شدن یا موقعیتهای جدید مورد مذاکره قرار میگیرد و تغییر مییابد، اغلب مورد مجادله بوده و گاهی به شدت بر سرآن جنگ شده است… معانی به شدت در رابطه با قدرت ثبت و حک میشود» ( ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۴-۴۵).
«هال، بازنمایی را به همراه تولید، مصرف، هویت، مقررات، بخشی از چرخه فرهنگ[۲] میداند. او ابتدا این ایده را مطرح میکند که بازنمایی معنا و زبان را به فرهنگ ربط میدهد. سپس در ادامه به بسط ابعاد مختلف ایده بازنمایی میپردازد و از خلال تحلیلهای خود نگاهی جدید به مفهوم بازنمایی را شکل میدهد. مفهومی که به گفته خودِ هال فرآیندی ساده و مشخص نیست. هال برای بیان چگونگی ارتباط میان بازنمایی، معنا، زبان و فرهنگ، برداشتهای متفاوت از بازنمایی را طبقهبندی میکند. از این منظر، نظریههای بازنمایی در سه دسته نظریههای بازتابی[۳]، تعمدی[۴] و برساختی[۵] قرار میگیرند (گیویان و سروی زرگر، ۱۳۸۸:۱۴۹).
در رویکرد بازتابی کارکرد زبان همانند یک آئینه دانسته میشود که در آن معنای صحیح و دقیقی که با جهان واقع تطبیق دارد منعکس میشود. در رویکرد دوم، عبارات معنایی را منتقل میکنند که خالق معنا قصد طرح آن را دارد، در رویکرد سوم، انسان با استفاده از نظامهای بازنمایی مفاهیم و نشانهها به ساخت معنا میپردازد. در این زمینه مکتب برساختگرایی بر این باور است که آنچه معنا را حمل میکند جهان مادی نیست، بلکه این نظام زبانی یا نظامی که ما برای بیان مفاهیم از آنها استفاده میکنیم است که به انتقال معنا میپردازد. این نظامهای معنایی از خلال نشانهها منتقل میشوند. هال از این طریق بحث را به سمت نشانهشناسی سوسوری میکشاند و به تحلیل دیدگاه سوسور میپردازد. نقد نخست استوارت هال از نشانهشناسی سوسور که چگونگی ارتباط میان دال و مدلول را بیان نمیکند، پیرس در نظام نشانهشناسی خود بارها از ارجاعات[۶] (مصداقها) صحبت میکند و بدین ترتیب ارتباط میان دال و مدلول را ( که در نظام نشانهشناختی پیرسی با استفاده از سه وجهیِ نمود، موضوع و تفسیر بیان میشود) مطرح میکند. نقد دوم هال به طور ضمنی اشاره به مسئله قدرت در زبان دارد. نگاه غیرصوری به زبان، آن را نظامی خنثی نمیبیند بلکه زبان را نظامی میپندارد که قدرت در خلال آن جریان مییابد؛ این مسئلهای است که در دیدگاه سوسوری مغفول مانده است. سرانجام اینکه نگاه بسته سوسوری به نظام زبان، هار را به دیدگاه انتها-باز[۷] دریدایی رهنمون میکند؛ جایی که زبان دارای ویژگی تعویقی است چرا که معنا با لغزش از دالی به دالی دیگر به تعویق میافتد و به نظامی باز مبدل میشود» (گیویان و سروی زرگر، ۱۳۸۸: ۱۵۰).
کشورها و بیشتر افراد آن از طریق رفتاری که به شهروندان خود و دیگر کشورها مرتبط است، تصاویر جهانی خاصی را که در پایه روابط بینالمللی و بینفرهنگی میشود، کسب میکنند. بنابراین باید گفت که به روشنی تصاویر مثبت جهانی میتواند در موفقیت در امور بینالمللی مشارکت چشمگیری داشته باشد» (کمالیپور، ۱۹۹۹ نقل در ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۱). «ولی برنامههای بینالمللی رادیو، تلویزیون، روزنامهها، کتاب، سرویسهای خبری و اینترنت بخشی از ابزارهای قوی برای شکلدهی تصاویر هستند. با پیشرفتهای فناوری ارتباطات و دلایل ژئوپولیتیکی و اقتصادی، جهان نوین به سوی جلو گام برمیدارد. این جهان جهانی است که در آن رسانه کارکرد مهمی در چگونگی ادراک انسان از خود و جهان پیرامون دارد. این جهان، جهان تصاویر میباشد. تصاویری که اغلب به طور خودآگاه هویت و جایگاه افراد را برای فروش محصولات رسانهای تولید و یا دستکاری میکند و به نوعی دست به بازنمایی میزند» (همان).
مفهوم بازنمایی در رشتههای مختلف علمی و از جمله روابط بینالملل و مطالعات فرهنگی توسط متخصصان دانشگاهی بررسی شده است؛ زیرا در فرآیند بازنمایی زبان و معنا به فرهنگ متصل میشود و میتواند طیف متنوعی از جنبههای زندگی سیاسی و اجتماعی انسان را متاثر سازد. در این زمینه هال بازنمایی را به معنای استفاده از زبان برای بیان مفاهیم معنادار یا به منظور ارائه دادن یک جهان واجد معنا به مردم تعریف میکند (هال ۲۰۰۷: ۱۵ نقل در ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۲). بازنمایی بخشی اساسی از فرایندی است که به تولید و تبادل معنا در بین افراد عضو یک فرهنگ یا فرهنگهای مختلف میپردازد و شامل استفاده از زبان، نشانهها و ایماژهای مختلف میگردد(همان). به عبارت دیگر، چیزی که بازنمایی میشود، با فرهنگ سروکار دارد و فرهنگ نیز با تسهیم معنا در ارتباط است و از طریق زبان که واسطهایی از درک چیزهاست، معانی تولید و مبادله میگردد. در نتیجه، زبان گفتاری و نوشتار برای معنا و فرهنگ نقطه مرکزی و منبعی برای ارزشهای فرهنگی و معانی فرهنگی محسوب میشود. (هال، ۲۰۰۷: ۴ نقل در ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۲). با توجه به مطالب بیان شده میتوان گفت رسانهها از قدرت تصویرسازی در جهت تغییر نگرش و یا تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی برخوردارند. به این ترتیب، رسانهها از طریق برجستهسازی و سپس، بازنمایی به تاثیرگذاری بر روی مخاطبان خود میپردازند (ربیعی و احمدزاده نامور، ۱۳۸۷: ۴۲).
یافته های تحقیق
برای جمع آوری اشعار محلی به سراغ ۵ زن از زنان مسن رفتم و با آنها مصاحبه انجام دادم، یکی از مصاحبه ها را برای نمونه در گزارش تحقیق ذکر کردم.
١- هل تنعين في ساعات الالم ام هناك مشاعر أخرى تبعث النعاوي؟
هناک لحظات الشوق الی اهلی او اشخاص اعزاز لم یعودوا علی قید الحياة أو علشان الهی نفسی وقت الشغل او ارید انوم الطفل
ترجمه: آیا در لحظات غم شعر می خوانی یا احساسات دیگری هستند که این اشعار را می خوانی؟
لحظات اشتیاق برای خانواده یا کسانی که دیگر زنده نیستند یا وقتی می خواهم خودم را در کاری سرگرم کنم
یا به عنوان لالایی برای کودکان
٢- هل توجد نعاوي ساعة الفرح ام هي اشعار أخرى مثل الغناء
لا. الفرح هوسات و غنه و هلاهل و کلمن عنده طوره
ترجمه: آیا این اشعار برای شادی هم خوانده می شوند؟
خیر انواع دیگری از اشعار خوانده می شوند.
٣- ماهي المشاكل التي تذكرينها خلال نعاك؟
الظیم و الجفاء و قلة االمحنه و المحبه و البُعد و صعوباته و الفراق و العتااب
چه مشکلاتی را موقع خواندن این اشعار به یاد می آوری؟
ظلم و ستم و نامهربانی و بی مهری و دوری و سختی هایش و گله مندی
و هم ااكو مرات تمدحين أحد ب النعي؟؟؟
نعم اااالاااابَو ااالااخو مرات االحباااايب او ااااالشخص االمتوفي
ترجمه: آیا گاهی اشخاصی را با این اشعار ستایش می کنی؟
بله.. بااابااا.. براااادر.. گاهی زنان نزدیک یا شخصی که فوت شده
٤- انعي لنا بخصوص فراق الاحبة، ظلم الزوج، التباهي بالأهل، الفقر، الخلفة(وجودها او كونها اولاد ام اناث)، ظلم نساء اخريات
برای ما در مورد دوری از نزدیکان- ظلم همسر- افتخار به خانواده- فقر و نداری- فرزند (نداشتن فرزند یا نداشتن فرزند ذکور) شعر بگو
هل توجد مواضيع أخرى للنعاوي؟
دوری از خانواده:
درب العماره ثلث حرثات
وحده خطر و اثنين كلفاات
فراااق العدل زود عله الماات
ترجمه: سه راه به سوی العماره می رود
یکی خطرناک و دوتا سخت و ناهموار
دوری از زندگان بیشتر از دوری از مردگان می آزارد
ظلم الزوج:
لا تحسبون الریل والی و فیه متل فی البواری تدور السنه و یلعب بحالی
ظلم همسر: همسر را مرد زندگی که بتوانی به او تکیه کنی به حساب نیاور- سایه او مانند سایه حصیر می ماند- سر یکسال نشده به من خیانت می کند
الاخ:
موگف عله راسی و نشدنی حالچ یخویه ماعجبنی جاسچ هضم لو ذاچرتنی
برادر: بالای سرم ایستاد و به من گفت امروز تو را سرحال نمی بینم ..آیا کسی اذیتت کرده یا به یاد من بودی؟
الخلفه البنات:
ردنه ثلاثه من البنات وحده تغسلنی وتبات وحده تبچی الگاعدات و وحده تسویلی ثوابات
یا یارتی بت الحلال ردی فریشی للذلال لمن تیی شچایت الحال
دختران: سه تا از دختران را می خواستم ..یکی مرا غسل دهد و دیگری زنانی که در مراسم هستند را بگریاند و سومی برای مراسمم غذا بپزد..
الخلفه الولد:
الولد مامش بعزه و شعبنی بنص الیل حسه
ابنی و یامحبس یمینی و یا زهوت الدنیا بعینی وعگبک ییما من یجینی
فرزند پسر: پسرم که هیچ کس را بیشتر از او دوست ندارم، نصف شب صدایش را شنیدم و نصف جان شدم.
الابن الوحید:
الخوان لو رادو یطلعون واحد عله الاخر یمیلون ولوحید یفرح بلیحیزون
تک پسر: برادران اگر (برای جنگ) بیرون بروند، به همدیگر تکیه می کنند، ولی تک پسر خوشحال می شود اگر در جنگ واسطه ای پیدا شود و او را نجات دهد.
ظلم النساء :
جینا بتکسینه ونزلنه و نسوانهم ماحین النه یصیر العصر و نرد لاهلنا
یینه وگعدنه بباب اهلنا ندگ بابهم مافکوا النا
ظلم زنان (معمولا از جانب زن برادر)
با تاکسی آمدیم و دم در آنها پیاده شدیم، همسرانشان خوشامد نگفتن، عصر که شد بر می گردیم به خانه هایمان.
آمدم و در آستان در خانه پدری نشستیم، در زدیم و کسی در را برای ما باز نکرد.
۵- غربت و تنهایی
یا جارتی بنت الحلال، دیری فراشی للضلال، لمن تجی شچایه الحال
ای همسایه خوب من ..فرشم را به سمت سایه ببر تا کسی که حال مرا جویا می شود از راه برسد.
۶- هل توجد نعاوی حول العلاقات الغرامیه؟ او الابعاد عن الحبیب؟ لا یصبح غنا و لیس نعیلع
۷- هل توجد نعاوی تخص مسائلا اوسع من القضایا الشخصیه مثلا القبیله الوطن او غیرها؟
نعم لکن لم تتذکر هی
اشعاری که توسط مصاحبه هایی بدین شکل جمع آوری شد و در جدولی در ضمیمه تحقیق موجود می باشد سپس مورد بررسی قرار گرفت و در
ظلم همسر
اشعار شماره ۴۲- ۴۳
ظلم زنان به یکدیگر
اشعار شماره ۵۰- ۵۱-
دوری از بستگان بواسطه ازدواج یا مرگ بستگان
اشعار شماره ۱- ۳- ۷-۱۵- ۴۱-
نداشتن فرزند یا فرزند ذکور و تنها یک پسر داشتن و عشق به فرزند
اشعار شماره ۴- ۳۲-۳۷-۴۰-۴۷-۴۸-۴۹-
فقر
اشعار شماره ۲۰-۳۲-
دوری از زنان نزدیک مانند مادر و خواهر یا از دست دادن آنها و نیاز به وجود آنها
اشعار شماره ۲- ۵- ۱۰-۱۱- ۱۲-۱۳- ۱۴- ۱۶- ۱۸-۱۹-۲۲-۲۳-۲۶-۲۷-۲۸-۲۹-۳۰-۳۶-۳۸-۳۹-۴۵-۴۶-۵۲-
افتخار به پدر و برادر
اشعار شماره ۶- ۸-۹-۱۷-۲۱-۲۴-۲۵-۳۳-۳۴-۴۴-
نتیجه گیری:
ادبیات محلی و ترانه های فلکلور جایگاه مهمی در مطالعات معاصر دارند. در تمامی جوامع اشعار و ترانه های محلی بازتاب دهنده روحیات و حالات عمومی و اختصاصی افراد یک جامعه است. بدون شک با مطالعه و بررسی اشعار ، روایت و داستان ها که به صورت شفاهی و سینه به سینه به نسل ها منتقل شده است می توان تاریخ اجتماعی یک قوم را کنکاش کرد.
در این مطالعه که به روش تحلیل محتوا انجام شد، تلاش شد مشکلات زنان عرب خوزستانی از طریق بررسی اشعار محلی شناسایی و دسته بندی شود. مهمترین کلیدواژه استفاده شده در اشعار محلی که بازنمایی کننده مشکلات زنان عرب خوزستانی است مفهوم «فراق» می باشد که در بیشتر اشعار محلی محور اصلی را تشکیل می دهد. مفهوم فراق، بیشتر به دوری از خانواده و تنهایی زنان در سنین بالا اشاره دارد. در این بین ظلم مردان به زنان در بستر خانواده و بی دفاع بودن در برابر این ظلم، اشاره به سنت تاریخی مردسالارانه در جامعه عرب زبان ایران دارد. بنابر آنچه در محتوای اشعار محلی بررسی شده می توان دریافت، زنانی که فرزند پسر نداشته باشند مورد ظلم بیشتری قرار می گیرند که این موضوع هم به نوعی بازتاب دهنده سنت های جامعه مردسالار است. در بخش دیگری از تحلیل اشعار می توان به این نکته اشاره کرد که زنان عرب به «برادر و فرزند پسر» به عنوان تکیه گاه و حامی نگاه می کنند و بهره مند بود از حمایت این اعضای خانواده باعث دلگرمی آنان در کانون خانواده است.
نکته دیگری که در تضاد با مفاهیم قبلی است، اشاره به «ارتباط زنان با هم» برای «همزبانی» است. این ارتباط و همزبانی در وهله نخست در بین زنان خانواده شامل مادر و دختر، خواهرها و عروس ها می شود و در مرحله دوم دیگر زنان فامیل را شامل می شود. همانطور که از تعداد نعاوی در این زمینه متوجه شدیم، این نوع اشعار بیشترین تعداد را در بین اشعار دیگر دارند، که به نظر می رسد
آنچه در مجموع از تحلیل اشعار محلی زنان عرب خوزستانی دریافت شد این که ، این اشعار بازنمایی کننده مشکلات و رنج های روحی و نابرابری های اجتماعی به واسطه جنسیت در جامعه مردسالار خوزستان است. مشکلاتی که شاید وسیله دیگری برای بیان و ابراز آن وجود نداشته و زبان عربی به واسطه فصاحت و بلاغت ، به عنوان ابزاری برای بیان احساسات در اختیار زنان قرار گرفته و آنها نیز به خوبی توانسته اند با ذوق ادبی خود مشکلات را بازنمایی کنند.
منابع
چامسکی، نوآم. (۱۳۹۴). نظامهای سلطه: گفتگوهایی با دیوید بارسامیان دربارهی قیامهای مردمی در جهان و چالشهای جدید پیش روی امپراتوری ایالات متحده آمریکا. ترجمهی: مدبرنیا، امیرحسین. تهران: نشر دنیای نو
ربیعی، علی و احمدزاده نامور، فرناز. (۱۳۸۷). نظریه بازنمایی رسانهای و تحلیل افکار عمومی متقابل آمریکاییها و ایرانیها. فصلنامه دانش سیاسی. ۴ (۸). صص ۳۷-۶۲
گیویان، عبدا…، سروی زرگر، محمد. (۱۳۸۸). بازنمایی ایران در سینمای هالیوود. فصلنامه تحقیقات فرهنگی. ۲ (۸). صص ۱۴۷- ۱۷۷
[۱] Hyper Reality
[2] The Circulate Culture
[3] The Reflective
[4] The Intentional
[5] The Constructive
[6] Referents
[7] Open-Ended