جایی که مردم عرب با سیاستهای ملیگرایانه مواجه بودند، هنرمندانی مانند احمد کنعانی نقش محوری در پاسداری از هویت عربی ایفا کردند. کنعانی با بهرهگیری از موسیقی، تئاتر و شعر، نه تنها تلاش کرد تا فرهنگ و زبان عربی را زنده نگه دارد و هوشمندانه در برابر سیاستهای یکسانسازی پهلوی ایستادگی کرد.
احمد کنعانی، که در محیطی پر از تضادهای اجتماعی و فرهنگی پرورش یافته بود، از همان ابتدا دغدغهی حفظ موسیقی عربی را داشت. او با تأسیس و توسعه گروههای موسیقی، تلاش کرد تا موسیقی محلی را تقویت کند و در برابر روند فارسیسازی مقاومت کند. او با معرفی سبکهای سنتی مانند ابوذیه و بهرهگیری از اشعار شاعران مبارز، توانست موسیقی را از سطح سرگرمی به ابزاری برای آگاهیبخشی اجتماعی و سیاسی ارتقا دهد.
اما آنچه بیش از موسیقی، نقش مبارزاتی کنعانی را برجسته میکرد، تئاتر بود. نمایشهای او مانند «السفر» و «ابو هطگ» آینهای از تحولات اجتماعی و اقتصادی جامعهی عرب اهواز بودند. در این نمایشها، کنعانی به مهاجرت اجباری، فقر، تبعیض و تضادهای زبانی میپرداخت. او نشان میداد که چگونه سیاستهای اعمالشده، عربها را به حاشیه رانده و آنان را در موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی فرودست قرار داده است. در نمایشهای او، تقابل بین عربهای بومی و مهاجران غیربومی که به شهرهای عربی کوچانده شده بودند، به شکلی هنرمندانه ترسیم میشد و نشان میداد که چگونه این مهاجرتها توازن فرهنگی منطقه را برهم زده است.
تأثیر اجتماعی هنر کنعانی از دید حکومت پنهان نماند. ساواک بارها او را دستگیر و شکنجه کرد، چراکه نمایشنامهها و اشعار او مفاهیمی ضدسرکوب و ضدتبعیض را در خود داشتند. نمایش «ام خضیر»، که به شکستن ترس عربها از نیروهای امنیتی میپرداخت، چنان حساسیتبرانگیز شد که اجرای آن توسط ساواک ممنوع شد.
اما زندان نیز برای کنعانی محلی برای رشد فکری شد. او در زندان با اندیشههای چپ، مارکسیسم و مسائل زنان آشنا شد و این آگاهیها را در آثار بعدی خود به کار بست. از اینرو، هنر او با گذر زمان عمق بیشتری یافت و به جای پرداختن صرف به نابرابریهای قومی، نگاهی وسیعتر به مسائل طبقاتی و اجتماعی پیدا کرد.
کنعانی نه تنها در اهواز، بلکه در شهرهایی که عربیت آنها در حال رنگباختن بود، فعالیت میکرد. او گروههایی از هنرمندان را به شهرهایی مانند رامهرمز، شوش، رامشیر و ایذه اعزام میکرد تا با اجرای رایگان نمایشها و کنسرتها، مانع از فراموشی زبان و فرهنگ عربی در این مناطق شود. این اقدامات او باعث شد که نسل جدید عربها با هنر بومی آشنا شوند و در برابر سیاستهای یکسانسازی فرهنگی، احساس هویت و پیوند با فرهنگ خود را تقویت کنند.
. او همچنین در نمایشهای خود به مسائلی مانند بیعدالتی اجتماعی، بیکاری، فقر، و تبعیض علیه مردم عرب پرداخت. در «المقیط» یکی از نمایشهای معروف او، کنعانی به نقد ساختار طبقاتی و فقر در جامعهی عرب میپرداخت، در حالی که در «ارید اخطب مراه» به تضادهای فرهنگی بین عربها و مهاجران غیربومی اشاره داشت.
کنعانی در نمایشهای خود، مردم عرب را به مقاومت فرهنگی دعوت میکرد. او از طریق طنز تلخ، به مخاطبانش نشان میداد که چگونه سیستم حاکم آنها را تحقیر و به انزوا میکشاند، و در عین حال، راههایی برای بازیابی هویت و غرورشان پیشنهاد میداد.
در مطلب زیر که ترجمه ای از مقاله سعید اسماعیل، پژوهشگر عرب اهوازی است، به تفصیل بیشتر به زندگی احمد کنعانی پرداخته میشود:
احمد کنعانی شاعر، بازیگر تئاتر، نویسنده ی نمایشنامه وخواننده ی اهوازی در روستای بریم شهر عبادان (آبادان) و در خانواده ای شناخته شده به دنیا آمد.
احمد کنعانی در ابتدا خوانندگی را از مادرش که مهارتی در آواز خواندن و نعی (مرثیه خوانی زنان عرب) داشت فرا گرفت، اما مخالفت شدید پدر سبب شد به طور مخفیانه، در نخلستان ها و گاهی نیز نزد نزدیکان به تمرین خوانندگی بپردازد، و بعد از وفات پدر بود که به طور علنی به موسیقی و خوانندگی و تئاتر روی آورد.
کنعانی كار خود را با گروه موسیقی «ابراهیم سلمان» شروع کرد، واین همكارى را با خواندن ابوذیه(نوعی شعر عربی محلى) ادامه داد، با درگذشت مدیر گروه، کنعانی از سوی اعضاء به عنوان مدیر جدید انتخاب شد.
كنعاني بعد از بدست گرفتن مدیریت گروه اعضای آن را به ۴۰ نفر افزایش می دهد و برای خرید تجهیزات به روز و آلات موسیقی جدید به کویت سفر می کند، و بدین ترتیب گروه موسیقی او چه از لحاظ تعداد و تنوع هنرمندان و چه از لحاظ تجهیزات و آلات موسیقی تغییر بسیار خوبی را شاهد می شود.
احمد کنعانی اولین هنرمند عربی بود که در رادیو پالایشگاه نفت عبادان(آبادان) به هنرنمایی پرداخت، این رادیو در سال ۱۹۵۳ م تاسیس و برنامه های خود را به دو زبان انگلیسی و فارسی پخش می کرد و تنها یک ساعت در طول شبانه روز را به برنامه های عربی اختصاص داده بود، با اين وجود احمد کنعانی این یک ساعت را برای آشنا کردن جامعه ی عرب با تولیدات فرهنگی هنرمندان مغتنم می شمارد و با پخش کارهای موسیقی و تئاتر های خود از طریق رادیو گام بسیار موثری در معرفی هنر خود به جامعه عرب برمى دارد.
توسعه و رشد هنر به خصوص موسیقی و تئاتر عربی و مقابله با تلاش های سیستماتیک جهت به حاشیه راندن و حذف فرهنگ عربی در اهواز از همان ابتدا دغدغه اصلی کنعانی بود، او که به دنبال راهکارهایی با هزینه ی کم و با اثری ماندگار بود، به مرکز هنرهای زیبا در عبادان(آبادان) روی می آورد، و در این مرکز که به طور کامل به فرهنگ و هنر فارسی اختصاص داشت سعی مي كند هنر آموزان، نوازندگان و خوانندگان عرب اين مركز را به حوزه ی موسیقی عربی جذب كند، و شاید از همین روست که بسیاری از هنرمندان عرب آن دوره خود را مدیون او می دانند، و بسیاری نیز او را پدر هنر اهوازی ها معرفی می کنند.
تلاش های احمد کنعانی در نوسازی ادوات موسیقی و نیز جذب و آموزش هنرمندان جوان و با استعداد باعث تغییری مثبت و رشدی بسیار خوب در سطح موسیقی و ارتقای سلیقه ی دوستداران هنر در این منطقه گردید.
از دیگر دستاوردهای کنعانی گسترش حوزه ی جغرافیای موسیقی و تئاتر عربی بود، آن هم در شهرها و مناطقی که بیشتر تحت تاثیر هجمه فرهنگی قرار گرفته بودند و تا حدودى هویت عربی آنها تضعیف شده بود، شهرهایی مانند رامز(رامهرمز)، خَلَفیّچه(رامشیر)، شوش، عقیلات و رغیوه(هفتکل) و قلعه هیکل(لالی) و باشت باوی در شهر ایذه.
کنعانی برای این هدف خود گروه های چهار نفری تشکیل داده بود، که به شهرها و مناطق دور می رفتند و در مناسبت های مختلف و از جمله جشن های عروسی به صورت رایگان اجرای برنامه می کردند، او مدام يادآور مى شد كه «ما با این كار مانع فراموشی هنر و زبان عربی در این مناطق می شویم»، اين را محمد سعيد فرزند احمد کنعانی از پدرش نقل مي كند.
تلاش های احمد کنعانی اما از دید ساواك مخفی نمی ماند، او را بارها دستگير می کنند و تحت شکنجه قرار می دهند، و در یکی از اين شکنجه ها است كه تعدادی از دندان های خود را از دست می دهد، كنعاني در سال ۱۹۶۶ م و بعد از بازگشت از کشور کویت دستگیر و به اتهام خواندن ابیاتی با مضامین سیاسی و نیز حضور تعدادی از فعالان سیاسی عرب اهوازی در برنامه ی او به پنج سال زندان محکوم می شود.
واما زندان برای کنعانی فرصتی می شود برای یادگیری خواندن و نوشتن، و همچنين در زندان بود که او با اندیشه های چپ و مارکسیسم و نيز مسئله زنان، حقوق و مشكلات آنها آشنا مى شود، اندیشه هایی که به هنر او انسجام بیشتری می دهند و معاني آن را عميق ترى مى سازد.
علاوه بر هنر موسيقى احمد کنعانی همچنین شاعر و نویسنده ی نمایشنامه ی بسیار توانمندى است که اغلب ابيات آوازهایش را خود می نوشت، به خصوص آن دسته که به مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می پرداختند، و آنجایی هم که به اشعار دیگران روی می آورد اغلب از اشعار مبارزان سیاسی و اجتماعی عرب چون حنش الیابر، دعیر البستان و عیسی المذخور و… استفاده می کند.
کنعانی نمایشنامه هایش را که اغلب با موضوع دغدغه ها و چالش های جامعه ی عرب بود، خود با زبانی ساده و عامیانه می نوشت، و اینها همه دلیل شد برای انتشار گسترده ی آواز ها و تئاتر های او، تا جایی که می شود به جرات گفت که در دههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ ميلادى کمتر خانواده ی عربی را می توان یافت که خالی از نوار کاست های او باشند.
والبته بسیاری احمد کنعانی را با نمایش های او می شناسند، نمایش هایی که متن بسیاری از آنها را کنعانی با همکاری اعضای گروه می نوشت و در آنها به پديده هاى اجتماعي نوظهورى چون نابرابری های اجتماعی، منازعات فرهنگی و چالش های زبانی مي پرداخت، پديده هاى كه بعلت مهاجرت غير طبيعى و سريع به شهرهاى عربى به صورت معضلى اجتماعى بروز كرده، و جزء بسيار مهمى از دغدغه هاى آن روز جامعه عرب را تشكيل مي دادند.
«السفر» یا «ابو هطگ» از جمله معروف ترین نمایش های احمد کنعانی است، كه اوضاع اجتماعی جامعه ی عرب در دهه های ۶۰ و ۷۰ م را به صورت هنرمندانه ای به نمایش در می آورد، نمایش داستان زن و مردی بسیار فقیر است که کار کردن برای آنها و به خصوص در شرکت نفت به آرزویی دور از دردسترس تبديل مى شود، و با طولانی شدن مدت بیکاری و پدیدار شدن شبح گرسنگی نگاه های ملامت گر به سوی مرد خانواده که الان دیگر به عنوان شخصی تنبل معرفی شده است دوخته می شود، و بعد از آن است که جنگ به داخل خانواده منتقل می شود.
در این نمایش باز مسئله ی چالش زبان حضور پر رنگی دارد، و در اکثر دیالوگ های بین زوجین نمایش تکرار می شود، به خصوص آنجا که در ترمینال مسافربری به علت نبود زبان مشترک با فروشنده ی بلیط که شخصی مهاجر است به مشکل برمی خورند، و فروشنده که به آنها به دیده ی تحقیر می نگرد با دادن بلیط اشتباه آنها را راهی ناکجا آباد می کند، و اما در طول راه راننده که باز غیر عرب است و متوجه اشتباه سوار شدن آنها می شود آنها را به باد تمسخر و تحقیر می گیرد تا جایی که به صورت مرد عرب سیلی می زند و مرد که با خوردن سیلی در موقعیت سختی قرار می گیرد و از دادن پاسخ هراس دارد رو به همسر خود می کند و به او سیلی می زند، و این درگیری که الان به یک دعوای خانوادگی تبدیل شده است در تمام طول راه به سوی مقصد و شهر اشتباه ادامه پیدا می کند، آن هم بدون آنکه جانی اصلی مشخص شود یا مورد بازخواست قرار گیرد.
«ام خضیر» اما حساس ترین نمایش کنعانی بود تا جایی که از سوی ساواک اجرای آن ممنوع می شود، نمايش داستان شخصی است که در برابر اهانت و تحقیر یک نظامی(پلیس) می ایستد و عکس العمل شدیدی از خود نشان می دهد، در واقع کنعانی ىر اين نمايش بطور هوشمندانه به كه در طول سه دهه در وجود مردم عرب از نیروهای نظامی و امنیتی شکل گرفته است می پردازد وبا به سخره گرفتن اين ترس سعی در تضعیف آن دارد، وهمچنين در چند نمایش دیگر و از جمله در نمايش «طریق الشوش» کنعانی باز سعی می کند به شیوه های مختلفی به این موضوع بپردازد.
موضوع اغلب نمایش های کنعانی آن جزء از جامعه ی عرب است که در برابر هجمه تازه وارد ها و شرایط جدید دچار ضعف و انفعال می شود و به تبع آن به واکنش منفی روی می آورد، و تحقیر و خواری را تجربه می کند، کنعانی در نمایش های خود سعى دارد تغییرات بزرگی را که جامعه ی عرب در آن دوره تجربه می کرد را به طور هوشمندانه ای بازگو کند و حتی در جاهایی به نقل و تحلیل آنها بپردازد.
کنعانی بر آن بود که کمدی های تلخش بازتابی باشند از مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره ی جامعه ی عرب، وبراى مثال در نمایش«المقیط»(مرد کت و شلوار پوش) کنعانی به مسائلی چون تبعیض اجتماعی فقر و بیکاری و… می پردازد، و در«ارید اخطب مراه» (می خواهم به خواستگاری زنی بروم) به مسئله ی ازدواج بین یک عرب و غیرعرب و تضادهای فرهنگی موضوع اصلی نمايش را شكل مى دهد.
کنعانی در کشور های عراق و کویت برنامه های متعددی اجرا کرد، و با هنرمندان مشهور عراقی از جمله سلمان منکوب، شهد کریم، داخل حسن کارهای موسیقی مشترک ارائه داد همچنین با اکثر خوانندگان معاصر خود در اهواز به اجرای آثار موسیقی می پرداخت که از آن جمله می توان اشاره کرد به؛ یونس خلف، حبیب بندقیلی، خضیر ابوعنب، جبار معتوق، سید جواد، عبدالامیر ادریس، عبدالامیر عیدانی، جمیل مهدی و فتات عبدالطیف و…
نگاهی به آثار هنری احمد کنعانی و تاریخ هنری و شخصی او به وضوح نشان از وجود دغدغه ی هویتی و تلاشی مجدانه در دفاع از زبان، موسیقی و هنر مردم عرب و طرح مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان است.
احمد کنعانی در سال های آخر عمر به علت بیماری دیابت هر دو پای خود را از دست می دهد، با این همه روحیه ی بذل گو، شاد و مصمم خود را حفظ می کند تا اینکه در تاریخ ۲۸ آگوست ۱۹۹۳ و بعد از دوره ی طولانی بیماری دارای فانی را وداع می گوید.
** این یادداشت بر اساس مقاله ای از سعید اسماعیل پژوهشگر اهوازی با عنوان «تاريخ الموسيقى الأهوازية المعاصر: الفن، الهوية الثقافية والإبادة الثقافية» نوشته شده است. مقاله سعید اسماعیل در مجله «نوابت»، شماره ششم و هفتم در شهریور ماه ۱۴۰۰ به زبان عربی چاپ شده است.