عرب های خمسه ساکن استان فارس هستند و در شهرهای اقلید، جهرم، داراب و فسا ساکن هستند. اکثر آنها قبایل کوچ نشینی بودند که بین دو منطقه اقلید و لامرد یا لار در حرکت بودند. اما وقتی رضا شاه آمد هر کدام از این قبایل را در یک جا ساکن کرد تا مبادا با هم متحد شوند. در مورد عرب های خمسه، و با توجه به شناختی که طی چند سال مطالعه و رفت و آمد در میان این مردم به دست آمده است، به چند نکته رسیده ام:
اول آنکه برخلاف عرب های اهواز و مناطقی که در جنوب غرب ایران هستند، عرب های خمسه در یک فرایند آسیمیلاسیون طولانی مدت به تدریج در فرهنگ اکثریت (یا فرهنگ هایی که اطرافشان بود) جذب و ادغام شده اند. آنها در ابتدا از فرهنگ ایلات قشقایی که در منطقه قدرت داشتند متاثر شدند و بعد به تدریج از فرهنگ فارسی که در منطقه حاکم شد و گسترش یافت. این ادغام باعث شده است که به تدریج نقش عناصری که ما به عنوان «إلمان های عربی» میشناسیم، در زندگی آنها کم شود یا به حداقل برسد. این موضوع را به ویژه در حوزه زبانی نیز قابل مشاهده است به شکلی که به تدریج واژه های عربی کمتر و کمتری در زبان آنها یافت می شود. حتی ساختار جملات نیز فارسی شده است. برای مثال «اكل گاع» را استفاده می کنند و مدنظر «زمین خوردن» یا به زمین افتادن است. یا آنکه «سیگار کشیدن» به «یجر جیگاره» ترجمه شده است. در همه این نمونه ها ترجمه ها کامل تحت الفظی است. و البته در بسیاری از جملات واژگان فارسی جایگزین عربی شده اند.
این فرایند آسیمیلاسیون در میان نسل جدید بسیار بیشتر است. اگر با جوانان یا نوجوانان عشایر عرب خمسه بنشینید آنها ترجیح می دهند فارسی صحبت کنند. البته بسیاری از آنها ممکن است با زبان یا بهتر است بگویم لهجه عرب خمسه آشنا هستند، اما ترجیح شان زبان فارسی است. در میان افراد مسن این گرایش کمتر است و در میان خودشان ترجیح می دهند با لهجه عربی خمسه صحبت کنند. آسیمیلاسیون را می توان در پوشش و در مراسم های مختلف سال نیز دید.
علیرغم این فرایند آسیمیلاسیون و علیرغم تغییر و دگرگونی زبانی این مردم هنوز خود را عرب می دانند. آنها خود را عرب معرفی می کنند و در کنار هم زندگی می کنند. برای مثال در شهر جهرم، عرب های خمسه در منطقه ای به نام آزادگان ساکن هستند، منطقه ای که به نام محله عرب ها نیز شناخته می شود. همینکه این محله هنوز به عنوان عرب ها شناخته می شود نشان از برجسته بودن بعد هویت عربی-البته به معنای خاص خود- در آن منطقه دارد. این بعد البته بیشتر در رقابت میان گروه های مختلف اجتماعی شکل می گیرد، بدین معنا که در شهر جهرم که مثال آوردم، مردم ساکنان منطقه آزادگان را به عنوان عرب می شناسند (در برابر بقیه ای که فارس هستند). همین باعث شده است که روابط اجتماعی میان عرب ها و غیر عرب ها نیز متاثر شود. برای مثال به افرادی که از عرب خمسه هستند به دشواری زن می دهند و به همین دلیل ازدواج های عرب های خمسه اکثر درون فامیلی است.
علیرغم این اصطکاک هایی که وجود دارد، عرب های خمسه همانطور که ذکر شد، در ساخت اجتماعی جامعه بزرگتر ادغام شده اند. آنها به دلیل تسلط به زبان فارسی، تغییر فامیل، و سکونت شهری می توانند عرب بودن خود را پنهان کنند و کمتر در معرض تبعیض های اجتماعی قرار بگیرند. البته داده و رقمی وجود ندارد و نمی توان با قطعیت گفت، اما بر اساس مشاهداتی که داشتم بسیاری از عرب های خمسه در بخش های خصوصی یا دولتی (از جمله بانکها و آموزش و پرورش) شاغل هستند و حداقل در مقایسه با عرب های اهواز کمتر مورد تبعیض قرار گرفته اند. گرچه همانگونه که عنوان کردم تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
نکته دیگری که قابل توجه است و در این مدت متوجه آن بودم همدلی اکثریت عرب های خمسه با نظام جمهوری اسلامی است. در میان آنها، در درجه اول هویت ایرانی بر هویت عربی غلبه دارد و آنها اول خود را ایرانی میدانند بعد عرب. دو اینکه در ایرانی بودن توجه ویژه ای به جمهوری اسلامی می شود. به عبارتی، میان عرب های خمسه نوعی تعلق خاطر بالایی به جمهوری اسلامی وجود دارد که جاهای دیگر کمتر دیده ام. یک دلیل آن شاید این باشد که جمهوری اسلامی به نوعی هویت عربی و مذهبی آنها را به رسمیت می شناسد. عرب های خمسه شیعه هستند و تعلقات مذهبی قوی ای دارند. این همپوشانی میان ایرانیت/مذهب/عربیت که در جمهوری اسلامی وجود دارد باعث شده است تعلق خاطر عرب های خمسه به نظام جمهوری اسلامی بیشتر شود. به ویژه آنکه توجه کنیم دیگر روایت ها از ایران نه عربیت و نه مذهب را به رسمیت نمی شناسند.
فرایند آسیمیلاسیون ممکن است بسیاری از عناصر فرهنگی عرب های خمسهرا دگرگون ساخته باشد، اما هنوز می توان تاکید بر هویت عربی را به اشکال مختلف دید. روابط خویشاوندی، ترجیح زندگی در کنار یکدیگر و در مناطق معرف به محله عرب ها، و ازدواج های درون گروهی بخشی از شیوه هایی هستند که هویت عربی در زندگی روزمره به اجرا در می آید. علاوه بر آن کارهایی در فضای مجازی (مانند مجله هایی در اینستاگرام) یا وبلاگ هایی در فضای اینترنتی صورت می گیرد تا هویت عرب خمسه معرفی شود یا «احیا شود». گرچه به گفته برخی از دوستان عرب خمسه در فقدان نهاد و موسسات فرهنگی و اجتماعی به احتمال زیاد این فرایند آسیمیلاسیون تداوم خواهد یافت.
نوشته شده توسط: سعید ابوسامر، پژوهشگر و نویسنده