دریچه‌ای به فرهنگ و زندگی مردم عرب ایران

 یزله؛ استعمار زدایی از شکل مقاومت

 تصور عمومی از اعتراض و مقاومت، تصویری کلیشه ای است. ما تنها به تجمع های سازماندهی شده، آنهم با پلاکارد و در شکل های مشخص و تعریف شده «اعتراض» می گوییم. مردم عرب اما چند دهه است که اعتراض می کنند، اما کسی آن را نمی بیند. یزله تنها یکی از فرم های این اعتراضات است.

 در یزله مردان و یا زنان به گرد هم پایکوبی می کنند و مقطع انتهایی از یک شعر را همخوانی می کنند. در کنار آنان زنان هلهله سر می دهند و زنان و مردان مسن رهبری می کنند. هنری لایارد، مستشرق بریتانیایی، که در قرن ۱۹ مدتی را در میان این مردم گذرانده است در خاطره های خود از نقش یزله در جنگ و رزم میان مردم عرب اهواز می نویسد. در اوایل قرن نوزدهم،‌ منوچهر خان معتمد الدوله ، در تعقیب یکی از خان های بختیاری به فلاحیه می می رسد. ‌لایارد شیوه آماده شدن مردم برای رزم را با دقت توصیف می کند. او در این باره می نویسد که «مردم عرب از نقاط دیگر آمدند و موسیقی و طبل آنها از همه جا به گوش می رسید….آنها به دور شیخ خود می رقصیدند (یزله) و بخشی از شعر را در باب شکست دشمن با هماهنگی می سرودند. این رقص، فریاد و شلیک کردن آنها روز و شب نداشت» (نقل به مضمون از نسخه انگلیسی کتاب لایارد). مشابه این تصویر را لایارد چندین بار و در موقعیت های زمانی مختلف یاد می کند. این آیین هنوز زنده است و به همانگونه برگزار می شود.

 یزله تنها اعتراض نیست، بلکه زندگی نیز هست. بر عکس تظاهرات و راهپیمایی که افراد معترض مسافتی را طی می کنند و از نقطه به نقطه دیگر می روند (حرکت خطی)، در یزله مردم گرد هم می آیند و به شکل دوار حرکت می کنند. حرکت دایره ای از دل زندگی و نظم اجتماعی روزانه این مردم در می آید. از فهمی از زمان در می آید که در آن هر روز به عشق بلند می شوند، کار می کنند و شبانه دور هم گرد می آیند. به امید فردا. در این حرکت دوار است که زندگی شکل می گیرد. یزله آیین رزم ، آیین مقاومت و آیین زندگی است. والبته همیشگی است.

یزله اعتراضی است که از دل ساختارهای جامعه بر می آید. اعتراضی که پس از استعمارزدایی از ذهن می توان آن را دید، قدر نهاد، در آن مشارکت کرد و از دیدنش لذت برد. یزله مقاومت را با زندگی عجین می کند: در عروسی، در تشییع، در شادی و در غم.