دریچه‌ای به فرهنگ و زندگی مردم عرب ایران

ابن سکیت

یوسف، یعقوب بن اسحاق دورقی، معروف به ابن سکیت (۸۰۲- ۸۵۸ م)،  شاعر، نویسند و دانشمند اهوازی است.  ابن سکیت که متولد شهر دورق (شادگان) است در  در دو حوزه بیش از همه مطرح است: گیاه شناسی و شعر و ادب.

دانش ابن سکیت در گیاه شناسی شهره عام و خاص بود. فؤاد سرگین  (متوفی ۲۰۱۸م) دانشمند علوم اسلامی وشرق شناس اهل ترکیه، ابن سکیت را به عنوان گیاه شناس مسلمان معرفی می کند. ابن ندیم هم در کتاب الفهرست کتاب “النبات والشجر” را نوشته ابن سکیت می داند، هر چند که متاسفانه اکنون هیچ نسخه ی از این کتاب در دست نیست.

اما این سکیت را به تسلط او به ادبیات عرب نیز می شناسند. هچنین افندی اصفهانی (فقیه شیعه متوفی ۱۷۱۸م) از ثعلب (کتابی در قواعد شعر قرن سوم هجری) نقل می کند: که پس از ابن اعرابی کسی عالم تر از ابن سکیت به لغت نبوده است.

از ابن سکیت آثار متعددی به جای مانده است که از آن جمله می توان به اصلاح النمطق‌، الالفاظ، الاضداد، الامثال، القلب والإبدال، والنوادر اشاره کرد. این کتاب را می توان مهم ترين اثر ابن سکیت به شما آورد، در این اثر که از معتبرترین منابع زبان عربی است ابن سکیت واژهای عربی را به صورت صحیح ضبط کرده است واز جنبه های دستوری، فصاحت  وغيره مورد بررسی قرار داده است. در ابن خلکان (متوفی ۱۲۸۲م) آمده است: کتابی بهتر از “اصلاح منطق” ابن سکیت از روی پل بغداد نگذشته است.

شاید یکی از دلایل دیگر  شهرت ابن سکیت تلاش او در جمع آوری اشعار شعرای کهن عرب می باشد، ابن ندیم (متوفی ۹۹۰م) می گوید: ابن سکیت اشعار ۳۰ شاعر پیش از اسلام را جمع آوری وشرح کرده است.

از جمله شاعران بزرگ دوران کهن که این سکیت اشعار آنها را جمع آوری وشرح کرده اصحاب معلقات مشهور عرب هستند، که از جمله آنها می توان به امرؤ القیس، زهیر ابن ابی سلمی، نابغه ذبیانی، الاعشی، عنترة ابن شداد، طرفة ابن العبد، و عمرو ابن كلثوم اشاره كرد.

ابن سکیت همچنین در کار اجرایی و سیاسی نیز دستی بر آتش داشت. او پس از سفر به بغداد به دربار متوکل، خليفه عباسی، راه یافت، و متوکل او را بعنوان یکی از اعضای دار الحکمه ونیز معلم ومربی دو فرزندش، معتز وموید، انتخاب می کند.

در خصوص در گذشت ابن سکیت در روایات آمده است که وقتی متوکل بالله خليفه عباسی از او درباره مقایسه دو فرزندش با امام علی (ع) سوال می کند، ابن سکیت پاسخ می دهد که قنبر غلام علی ابن ابی طالب از هر دو فرزندش برتر است، وهمین پاسخ باعث کشته شدن او به دستور متوکل مي شود.

در سالهای اخیر تلاش هایی برای شناخت و معرفی بهتر ابن سکیت انجام شده است. از حمله این کارها می توان به کتاب “موازنة الآثار الادبیه لابن سكيت الدورقي وابي طيب العسكرى” نوشته جعفر عموری (١٣٩٦ش) و “ابن سکیت دورقی اهوازی، شهید ولایت” (۱۳۹۵ش) اشاره کرد.

 

دایرة المعارف اسلامی این سکیت این را اینگونه معرفی می کند:

اِبْنِ سِكيّت، ابويوسف يعقوب بن اسحاق (۱۸۶-۲۴۴ ق/ ۸۰۲- ۸۵۸ م)، لغوی، نحوی، راوی ايرانی‌تبار شيعی. سكيت لقب پدرش اسحاق بود كه به سبب افراط در سكوت بدان ملقب گرديد (قفطی، ۱/ ۲۲۰). ابن‌سكيت در دورق، از شهرهای خوزستان، به دنيا آمد و سپس همراه خانواده‌اش راهی بغداد شد (صدر، ۱۵۵). برخی نيز ولادت او را با اظهار ترديد در بغداد دانسته‌اند (EI2).
پدر وی نيز خود مردی عالم در نحو و به ويژه در لغت و شعر بود (ابن‌انباری، ۱۲۳) و از اصحاب كسايی به شمار می‌رفت (قفطی، همانجا؛ فروخ، ۲/ ۲۸۱). او علاقۀ وافری به تحصيل فرزند خود داشت (قفطی، ۴/ ۵۱؛ خطيب بغدادی، ۱۴/ ۲۷۳) و شايد انگيزۀ مهاجرت او به بغداد نيز همين بوده باشد. ابن سكيت از مجلس درس استادانی چون ابوعمرو شيبانی، فرّاء، ابن‌اعرابی (ه‍ م)، اثرم و نصران خراسانی كه همه از مشاهير علم و ادب آن روز بودند، بهره برد (قفطی، ۳/ ۳۴۳؛ ابن نديم، ۷۱؛ ابوطيب، ۹۶) و مدتی را نيز به منظور آشنايی بيشتر با زبان فصيح و اصيل عربی به رسم آن روز در صحرا نزد بدويان گذراند (يافعی، ۲/ ۱۴۷؛ EI2) و چون به بغداد بازگشت، ضمن بهره گرفتن از محضر دانشمندان به تعليم و تربيت كودكان پرداخت و از جمله چندی با پدر خود در محلۀ درب القنطرۀ بغداد به اين كار مشغول شد. سپس آموزش فرزندان بزرگان از جمله فرزندان محمد بن عبدالله بن ابی طاهر و متوكل خليفۀ عباسی را برعهده گرفت (ابن انباری، ۱۲۳؛ ابن خلكان، ۶/ ۳۹۸). وی حتی آنگاه كه به تدريس در رشته‌های گوناگون ادب مانند نحو، لغت، شعر، روايت و علوم قرآنی می‌پرداخت، باز از دانش‌اندوزی باز نايستاد (خطيب بغدادی، همانجا؛ ياقوت، ۲۰/ ۵۰؛ سيوطی، ۲/ ۳۴۹) و ديری نپاييد كه به جرگۀ دانشمندان عصر خود همچون ابن اعرابی و ابوالعباس ثعلب پيوست (ابوطيب، ۹۵؛ ازهری، ۱/ ۲۳) و به عنوان يكی از بزرگ‌ترين لغت‌شناسان و سخن‌سنجان شناخته شد (ابن انباری، ۱۲۲؛ ذهبی، ۱۲/ ۱۹). ياقوت (همانجا) او را پس از ابن اعرابی سرآمد همۀ لغويان خوانده و ابوطيب لغوی (ص ۹۵) علم كوفيان را منتهی به او دانسته و در كار تأليف از ثعلب برترش شمرده است و ابن‌تغری بردی (۲/ ۳۱۸) او را علامه خوانده است، اما با اينكه دانش وی در لغت اين چنين مورد ستايش قرار گرفته، او خود را در علم نحو چيره دست‌تر می‌دانسته است (نک‍ : ابن انباری، ۱۲۳). بنابراين، بايد به برخی گزارشها دربارۀ ضعف وی ازجمله مناظرۀ او با ابوعثمان مازنی در حضور عبدالملك بن زيات و يا به گفته‌ای (قفطی، ۱/ ۲۵۰) در حضور متوكل كه به سبب عجز و ناتوانيش در برابر مازنی سرزنش شده است (نک‍ : ابن سيده، ۱/ ۴؛ ذهبی، ۱۲/ ۱۷؛ ياقوت، ۷/ ۱۱۷؛ ابن‌خلكان، ۶/ ۳۹۷)، به ديدۀ تأمل نگريست، چه ممكن است اين گزارشها ساختگی و زاييدۀ اختلافات بين مكتبهای نحوی و فرقه‌های مذهبی آن زمان بوده باشد.
ابن سكيت علاوه بر فعاليتهای چشمگيرش در نحو و لغت، در نهضت گردآوری و تدوين اشعار عرب كه از نيمۀ دوم سدۀ ۲ ق با رغبتی فزاينده آغاز شده و تا اواخر سدۀ سوم با شور و شوق در شهرهای بصره و كوفه و بغداد ادامه يافته بود (بلاشر، ۱۷۷، ۱۷۸)، نقش بسيار مهمی برعهده داشت. او كه شاگرد اصمعی و ابوعبيدۀ معمر بن مثنی بود و از آن دو كه از پيشگامان اين نهضت بودند، روايت می‌كرد (ابن خلكان، ۶/ ۳۹۵)، در ادامۀ كار آنان، به گردآوری ديوانها و آثار پراكندۀ بسياری از شعرای كهن ازجمله امرؤالقيس، زهير بن ابی سلمی، نابغۀ ذبيانی، اعشی، عنترة بن شداد، طرفة بن عبد، عمرو بن كلثوم و بسياری ديگر از شعرای اسلامی و اموی، كه ذخاير گرانبهايی برای ادبيات عرب محسوب می‌شد و بيم فراموشی و نابودی آنها می‌رفت، همت گماشت (نک‍ : ابوطيب، ۹۶؛ سيرافی، ۶۰؛ ابن‌انباری، ۴۹؛ بهبهانی، ۳۷۴). وی افزون بر گردآوری اين آثار، به شرح و تفسير برخی از آنها نيز پرداخت (برای ديوانهايی كه گردآوری يا شرح كرده، نک‍ : GAS, II/ 112, 117, 120 … 445 نجاشی، ۳۱۳). كمتر ديوانی است كه او آن را روايت (شفاهی و يا كتبی) يا شرح و تفسير نكرده باشد. او با حفظ اين ذخاير گرانبها از خطر نابودی، خدمت ارزنده‌ای به ادبيات عرب كرد. و به جرأت می‌توان گفت كه در مقايسه با همگنانش بيشترين سهم را در اين كار داراست.
ابن‌سكيت كه به سنت پيامبر و عقايد دينی خود بسيار پای‌بند بود، افزون بر گردآوری و تدوين اشعار به جمع و نقل روايات دينی نيز پرداخت. ذهبی او را بسيار ديندار و نيكوكار خوانده است (۱۲/ ۱۶) و برخی منابع ديگر اشاره كرده‌اند كه وی حتی جان بر سر عشق به اهل بيت نهاد (نک‍ : دنبالۀ مقاله). نجاشی او را از نزديكان و خاصان امام محمدتقی (ع) و امام علی النقی (ع) به شمار می‌آورد و به روايات او از امام محمدتقی (ع) اشاره می‌كند (صص ۳۱۲-۳۱۳؛ قس: علامۀ حلی، ۱/ ۳۷۹). علاوه بر اين در برخی روايات، از ملاقات وی با امام علی بن موسی الرضا (ع) سخن رفته است (نک‍ : ابن بابويه، ۲/ ۷۹). او در نقل روايت مورد وثوق و اعتماد علمای رجال است (نک‍ : ابوطيب، ۹۵؛ يغموری، ۳۱۹؛ قفطی، ۴/ ۵۰؛ مجلسی، ۱۶۹؛ خويی، ۲۰/ ۱۲۹).
شاگردان بسياری از وی بهره برده‌اند كه معروف‌ترينشان اينانند: ابوالبشر بندنيجی (ابن شاكر، ۴/ ۳۳۶)، حرانی كه به گفتۀ خود او از ۲۲۵ ق تا هنگام مرگ ابن سكيت در محضر او بوده است (ازهری، ۱/ ۲۳؛ قفطی، ۲/ ۱۱۵)، ابوسعيد سكری، ابوعكرمۀ ضبی و ابوحنيفۀ دينوری (ابن نديم، ۷۸؛ ابن انباری، ۱۲۲). گروه بسياری نيز از او روايت كرده‌اند از جمله: ابوالعباس ثعلب نحوی معروف، احمد بن فرج مقری، محمد بن عجلان اخباری و ميمون بن هارون كاتب (همو، ۱۱۱؛ ابن‌خلكان، ۶/ ۳۹۵؛ ذهبی، ۱۲/ ۱۶؛ يافعی، ۲/ ۱۴۷).
ابن سكيت شعر نيز می‌سرود، ذهبی شعر او را ستوده است (۱۲/ ۱۸). حدود ۲۰ بيت از اشعار وی در آثار ابوحيان توحيدی (۳/ ۳۹)، خطيب بغدادی (۱۴/ ۲۷۴)، شمشاطی (۲/ ۵۱)، ابن خلكان (۶/ ۳۹۷- ۳۹۹)، ابن‌شاكر (۱/ ۲۹۲) و ابوحيان غرناطی (۱۰۲) برجای مانده است. هنگامی كه ابن سكيت به سامرا رفته بود، در آنجا مورد توجه عبدالله بن يحيی بن خاقان قرار گرفت. چون عبدالله متوكل را از مقام علمی وی آگاه كرد، خليفه او را به كار تعليم و تربيت فرزندانش معتز و مؤيد گماشت (خطيب بغدادی، همانجا) و وی با آنكه برخی او را از رفتن به دربار متوكل برحذر داشتند (نک‍ : ياقوت، ۲۰/ ۵۰؛ سيوطی، ۲/ ۳۴۹)، و به رغم تعصب شديدی كه در تشيع به او نسبت می‌دهند، مدتی را در دربار متوكل گذراند و به گفتۀ ذهبی (۱۲/ ۱۷) ماهيانه ۰۰۰‘۲ درهم دريافت می‌كرد و افزون بر آن گاه از پاداشهای گرانبهايی نيز بهره‌مند می‌شد، چنانكه در مجلسی خليفه ۰۰۰‘۵۰ درهم به او بخشيد (ابن‌خلكان، ۶/ ۳۹۹). او به تدريج چنان مورد توجه خليفه قرار گرفت كه در شمار نديمان وی درآمد (ابن زبير، ۱۱۷).
به تأييد اكثر منابع علت قتل او اظهار محبت شديد نسبت به خاندان علی (ع) در برابر متوكل بود كه پرسيده بود: «فرزندان من معتز و مؤيد نزد تو عزيزترند يا حسن و حسين فرزندان علی»؟ او با اينكه تقيه می‌كرد (قمی، ۱/ ۳۱۵)، اختيار از كف داد و درپاسخ گفت: «قنبرخادم علی (ع) از تو و فرزندان تو برتر است». متوكل از اين گفته چنان برآشفت كه در دم دستور داد زبان وی را از قفا بيرون كشيدند (ابن خلكان، ۶/ ۴۰۰-۴۰۱؛ سيوطی، ۲/ ۳۴۹؛ قس: زبيدی، ۲۰۲)، اما برخی از منابع (ابن انباری، ۱۲۴؛ ازهری، ۱/ ۲۳) علت قتل او را سرپيچی از فرمان خليفه دانسته‌اند كه از او خواسته بود به مردی قرشی ناسزا گويد. بعيد نيست كه روايت قتل او اندكی به افسانه نيز آميخته و علت واقعی همانا اختلافات مذهبی ـ سياسی آن زمان، خاصه شيعه ستيزی متوكل بوده باشد. احتمالاً ماجرای قتل وی نقشه‌ای بوده كه از پيش آن را تدارك ديده بوده‌اند. به خصوص كه گويند بی‌درنگ ۰۰۰‘۱۰ درهم ديۀ او را به خانواده‌اش (ازهری، ۱/ ۲۳) پرداختند و نيز اشاره شده است كه هميشه گروهی درپی تحريك متوكل برضد او بودند (يغموری، ۳۲۰). در تاريخ مرگ او بين ۲۴۳ و ۲۴۴ و ۲۴۶ ق اختلاف است (نک‍ : خطيب بغدادی، ۱۴/ ۲۷۴؛ زبيدی، ۲۰۴؛ يغموری، همانجا).

آثار چاپی
۱. اصلاح المنطق، كتابی است در لغت كه از معروف‌ترين آثار اوست و تا ديرگاهی پس از وی توجه و ستايش علمای لغت را برانگيخته و مورد استناد آنان بوده است (نک‍ : ابن‌خلكان، ۶/ ۴۰۰؛ ذهبی، ۱۲/ ۱۹؛ ابن جوزی، ۱/ ۷۹، ۱۶۶، ۲۰۱؛ بغدادی، ۳/ ۵۵۲، ۵۵۳). مؤلف در اين كتاب بسياری از واژه‌های عربی را به صورت صحيح آن ضبط كرده و آنها را از جنبه‌های صرفی، فصاحت و عدم فصاحت، نادر يا شاذ بودن و جز آنها مورد بررسی قرار داده است. اين اثر از معتبرترين كتابهای لغت به شمار می‌رود و شرحها و تلخيصهای بسياری كه بر آن نوشته شده، دليل اين مدعاست. سزگين به تفصيل در مورد شرحها، تلخيصها و ردّيه‌های آن بحث كرده است (GAS, VIII/ 130-132). اين اثر نخستين بار در قاهره (۱۳۶۸ ق/ ۱۹۴۹ م) به كوشش عبدالسلام محمدهارون و احمد محمد شاكر به چاپ رسيده و در ۱۹۵۶ م نيز در همانجا تجديد چاپ شده است.
۲. الاضداد. اين اثر كه به شرح معانی متضاد كلمات پرداخته است، در ۱۹۱۲ م به كوشش اگوست هافنر به همراه دو اثر ديگر از اصمعی و سجستانی با عنوان ثلاثة كتب فی الاضداد در بيروت به چاپ رسيده و در ۱۹۸۰ م نيز در همانجا تجديد چاپ شده است.
۳. الالفاظ، كتابی است دربارۀ واژه‌های متشابه در ۱۴۸ فصل. روش كار ابن سكيت در اين اثر براساس تقسيم‌بندی موضوعی است، از قبيل: الغنی و الخصب، الفقر و الجدب، الجماعة، الكتائب و جز آنها. ابن قتيبه بيشتر اين فصول را در كتاب ادب الكاتب خود بدون اشاره به اثر و نام ابن سكيت آورده است. اين كتاب در بيروت با عنوان تهذيب الالفاظ به همراه اضافاتی از نسخه‌های گوناگون (۱۸۹۶- ۱۸۹۸ م) به چاپ رسيده است. نام ديگر اين كتاب كنز الحفاظ است و گويا با كتابی كه ازهری (۱/ ۲۳) آن را به همين نام و در ۳۰ جلد معرفی كرده، يكی نيست. مختصر تهذيب الالفاظ نيز با تعليقاتی از شيخو در ۱۸۹۷ م در بيروت به چاپ رسيده است.
۴. القلب و الابدال، اين كتاب در ۱۹۰۳ م به كوشش اگوست هافنر در بيروت و در ۱۹۰۵ م در لايپزيگ در مجموعه‌ای به نام الكنز اللغوی فی اللسن العربی و نيز در ۱۹۷۸ م با عنوان الابدال به كوشش محمد شرف در قاهره به چاپ رسيده است.
۵. شرح ديوان الحطيئة، نخستين بار در ۱۹۵۸ م در قاهره منتشر شد و بار ديگر در ۱۹۸۷ م به كوشش نعمان محمد امين طه به چاپ رسيد.
۶. شرح ديوان الخنساء، در بيروت (۱۸۹۶ م) به كوشش لويس شيخو به چاپ رسيده است.
۷. ديوان طرفة بن عبد به روايت ابن‌سكيت، به كوشش احمد بن امين شنقيطی در قازان (۱۹۰۹ م) چاپ شده است.
۸. شرح ديوان عروة بن ورد. اين كتاب نخستين بار در ۱۹۲۳ م ضمن مجموعه‌ای شامل ۵ ديوان در قاهره و بار ديگر به كوشش عبدالمعين ملوحی در دمشق به چاپ رسيده است.
۹. شرح ديوان قيس بن خطيم، به كوشش كووالسكی در لايپزيک (۱۹۱۴ م) به چاپ رسيده است.
۱۰. شرح ديوان مزرّد، به كوشش خليل ابراهيم عطية در بغداد (۱۹۶۲ م) چاپ و منتشر شده است.
۱۱. شرح ديوان نابغۀ ذبيانی نخستين بار (۱۹۶۸ م) به كوشش شكری فيصل در بيروت و نيز به كوشش محمد طاهر بن عاشور در تونس (۱۹۷۶ م) به چاپ رسيده است.
قسمتی از كتاب المثنی و المكنی نيز با نام كتاب الحروف التی يتكلم بها فی غير موضعها، به كوشش عبدتواب در قاهره (۱۹۶۹ م) به چاپ رسيده است.

آثارخطی
۱. البحث، سه نسخه ازآن در دارالكتب (قاهره) و يك نسخۀ ديگر در كتابخانۀ تيموريه موجود است (نک‍ : GAS, VIII/ 132)؛ ۲. المقصور و الممدود، نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ عارف حكمت در مدينه به كتابت ابويوسف موجود است كه صحت انتساب آن به ابن‌سكيت دقيقاً روشن نيست (نک‍ : GAS, IX/ 137)؛ ۳. منطق الطير و منطق الرياحين، نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است (آستان، ۷/ ۸۶۴).

آثار منسوب
۱. الابل؛ ۲. الاجناس الكبير (ياقوت، ۲۰/ ۵۲)؛ ۳. الارضين و الجبال و الاودية؛ ۴. الاصوات (نجاشی، ۳۱۳)؛ ۵. الامثال (ياقوت، همانجا)؛ ۶. الانساب (بغدادی، ۵۳۷)؛ ۷. الانواع (GAS, VII/ 347)؛ ۸. الايام و الليالی؛ ۹. البيان (حاجی خليفه، ۲۶۴)؛ ۱۰. التصغير (GAS, IX/ 138)؛ ۱۱. التوسعة فی كلام العرب (حاجی خليفه، ۵۰۷، ۱۴۰۶)؛ ۱۲. خلق الانسان (ابن خير، ۳۸۲)؛ ۱۳. الدعاء (GAS, VIII/ 135)؛ ۱۴. الزبرج (ابن‌نديم، ۷۲-۷۳؛ ياقوت، همانجا)؛ ۱۵. السرج و اللجام (ابن نديم، همانجا)؛ ۱۶. سرقات الشعرا و ماتواردوا عليه (ياقوت، همانجا)؛ ۱۷. الطرق (ابن نديم، همانجا)، ۱۸. الطير (نجاشی، همانجا)؛ ۱۹. فَعَلَ و اَفْعَلَ (ابن نديم، ياقوت، همانجاها)؛ ۲۰. المثنی و المبنی و المكنی؛ ۲۱. المذكر و المؤنث (ابن نديم، همانجا)؛ ۲۲. معانی الابيات (ابن خير، همانجا)؛ ۲۳. معانی الشعر الكبير؛ ۲۴. معانی الشعر الصغير؛ ۲۵. النبات و الشجر (ياقوت، همانجا)؛ ۲۶. النوادر (ابن نديم، همانجا)؛ ۲۷. الوحوش؛ ۲۸. الحشرات (ابن نديم، ياقوت، همانجاها)؛ ۲۹. ماجاء فی الشعر و ما حُرّف عن جهته (قفطی، ۴/ ۵۶).

مآخذ
آستان قدس، فهرست؛ ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهةالالباء، به كوشش ابراهيم سامرايی، بغداد، ۱۹۵۹ م؛ ابن بابويه، محمد بن علی، عيون اخبار الرضا، به كوشش مهدی حسينی لاجوردی، قم، المطبعة العلمية؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جوزی ، عبدالرحمن بن علی، نزهة الاعين النواظر، به كوشش مهر النساء، حيدرآباد دكن، ۱۳۹۴ ق/ ۱۹۷۴ م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن خير، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، بغداد، ۱۸۹۳ م؛ ابن زبير، رشيد، الذخاير و التحف، به كوشش محمد حميدالله، كويت، ۱۹۵۹ م؛ ابن سيده، المحكم و المحيط الاعظم، به كوشش مصطفی سقا و حسين نصار، قاهره، ۱۳۷۷ ق/ ۱۹۵۸ م؛ ابن‌شاكر كتبی، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، ۱۹۷۳ م؛ ابن نديم، الفهرست، به كوشش فلوگل، هاله، ۱۸۷۲ م؛ ابوحيان توحيدی، الامتاع المؤانسة، به كوشش احمد امين و احمد زين، قاهره، ۱۹۳۹ م؛ ابوحيان غرناطی، محمد بن یوسف، تذكرة النحاة، به كوشش عفيف عبدالرحمن، بيروت، ۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۶ م؛ ابوطيب لغوی، عبدالواحد بن علی، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۱۳۷۵ ق؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذيب اللغة، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۴ م؛ بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانة الادب، بيروت، دارصادر؛ بلاشر، رژی، تاريخ ادبيات عرب، ترجمۀ آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ ق؛ بهبهانی، محمدباقر، تعليقات علی منهج المقال، به كوشش محمدصادق حسينی خوانساری، قم، ۱۳۰۶ ق؛ حاجی خليفه، كشف؛ خطيب بغدادی، تاريخ بغداد، بيروت، دارالكتاب العربی؛ خويی، ابوالقاسم، معجم الرجال الحديث، نجف، ۱۳۹۸ ق/ ۱۹۷۸ م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و صالح السمر، بيروت، ۱۴۰۴ ق/ ۱۹۸۴ م؛ زبيدی، محمد بن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۱۹۷۳ م؛ زيدان، جرجی، تاريخ آداب اللغة العربية، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، دارالهلال؛ سيرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحويين و البصريين، به كوشش فريتس كرنكو، بيروت، ۱۹۶۳ م؛ سيوطی، بغيةالوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۵ م؛ شمشاطی، علی بن محمد، الانوار و محاسن الاشعار، به كوشش محمد يوسف، كويت، ۱۳۹۹ ق/ ۱۹۷۸ م؛ صدر، حسن، تأسيس الشيعة، عراق، ۱۳۵۴ ق؛ علامۀ حلی، ايضاح الاشتباه، چاپ سنگی، ۱۳۱۹ ق؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، ۱۴۰۱ ق/ ۱۹۸۱ م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ م؛ قمی، عباس، الكنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ ق؛ مجلسی، محمدباقر، الوجيزه، تهران، ۱۳۱۱ ق؛ نجاشی، ابوالعباس بن احمد، الرجال، به كوشش علی محلاتی حائری، بمبئی، ۱۳۱۷ ق؛ يافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، بيروت، ۱۳۹۰ ق/ ۱۹۷۰ م؛ ياقوت، ادبا؛ يغموری، يوسف بن احمد، نورالقبس، ويسبادن، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۴ م؛ نيز:

EI2; GAS.
عنايت‌الله فاتحی‌نژاد

https://www.cgie.org.ir/fa/article/223211/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B3%DA%A9%DB%8C%D8%AA

 

 

 

 

ا