دریچه‌ای به فرهنگ و زندگی مردم عرب ایران

نگاهی به فعالیت های جمعیت فرهنگی «الهلال»

مجموعه فرهنگی الهلال (جمعية الهلال الثقافية)  از سال ۹۳ آغاز به کار کرد. پیش از آن، بسیاری از کنشگران در حوزه انتخاباتی، به‌ویژه انتخابات شورای شهر و مجلس، فعال بودند. این تصور وجود داشت که فعالیت‌های انتخاباتی می‌تواند گره‌ای از مشکلات مردم عرب را بگشاید. اما با گذشت زمان، این بخش از کنشگران دریافتند که فعالیت انتخاباتی آن‌ها را از اهدافشان دور می‌کند. یونس، که اکنون خارج از کشور است، می‌گوید:

به تدریج دیدیم که فعالیت انتخاباتی راه را برای پیمانکاران باز می‌کند. ما می‌خواستیم کسی که در انتخابات شرکت می‌کند و رأی می‌آورد از حقوق مردم عرب دفاع کند. اما منتخبین بیشتر به پیمانکاران میدان دادند و نتیجه کار فساد شد.

 

میثم یکی دیگر از فعالین موسسه الهلال وضعیت را اینگونه شرح می دهد:

ما احساس می‌کردیم که مجموعه‌های فعال در داخل کشور، اگر نگوییم گرفتار فساد شده‌اند، بسیار بی‌خاصیت و حکومتی شده‌اند. مجموعه‌های خارج از کشور هم بی‌خاصیت بودند؛ هم درک درستی از وقایع داخل ایران نداشتند و هم سخنانی می‌گفتند که با واقعیت‌های ما هم‌خوانی نداشت. بنابراین تصمیم گرفتیم یک مجموعه مستقل راه‌اندازی کنیم.اما فراتر از فساد، فعالیت‌های انتخاباتی نیز نتیجه‌بخش نبود.

میثم ادامه می دهد:

در فضای سیاسی ایران، کسی نمی‌تواند از حقوق مردم عرب صحبت کند. شاید ما دیر به این نتیجه رسیدیم، ولی در نهایت تصمیم گرفتیم کار دیگری را شروع کنیم.

بدین ترتیب، گروهی از فعالان، سرخورده از کار انتخاباتی، پس از دو دهه فعالیت به این نتیجه رسیدند که انتخابات، با توجه به شرایط خاص ایران، دیگر پاسخگوی اهداف  آن‌ها نیست. بنابراین، در جستجوی راهکاری جدید بودند تا تأثیر بیشتری داشته باشند.

گروه دیگری از سرخوردگان، افرادی بودند که در مؤسسات فرهنگی مختلف فعالیت داشتند. اما با گذر زمان دریافتند که برخی از این مؤسسات حکومتی شده‌اند و آنها نیز پاسخگوی اهدافشان نیستند. آن‌ها معتقد بودند که حکومت این مؤسسات را اداره می‌کند تا تعریف خاصی از هویت عرب بودن را تحمیل کند. یونس در این زمینه می‌گوید:

حکومت به دنبال ایجاد این تصور بود که ما «ایرانی‌های شیعه عرب‌زبان» هستیم؛ یعنی مردمی که عرب نیستند بلکه ایرانیانی هستند که زبانشان عربی شده و البته شیعه هم هستند. برخی، به‌دلیل نبود فرصت‌های دیگر، این را به‌عنوان یک فرصت می‌پذیرفتند. اما بچه‌هایی که به الهلال پیوستند، می‌خواستند مستقل باشند. این به معنای مخالفت با تشیع نبود؛ بسیاری از آن‌ها شیعه یا غیرمذهبی بودند. اما نمی‌خواستند در زمینی بازی کنند که حکومت تعریف کرده است.

آنچه از حرف‌های یونس برمی‌آید، مقاومت است؛ مقاومتی در برابر گفتمانی که حکومت به دنبال خلق، تشکیل و تحمیل آن بود. به همین دلیل، این جوانان از کار با مؤسساتی که به مرور زمان حکومتی شده بودند، فاصله گرفتند و از آن‌ها دوری کردند.

گروه سوم، بچه‌هایی بودند که در آخرین فعالیت خود، پیش از پیوستن به الهلال، در زنجیره انسانی دفاع از محیط‌زیست شرکت داشتند. آن‌ها بیشتر از دریچه مسائل زیست‌محیطی به موضوعات مرتبط با مردم عرب می‌پرداختند. اما به‌تدریج جذب مؤسسه الهلال شدند؛ یا بهتر بگوییم، از بنیان‌گذاران این مجموعه شدند.

در اواخر فعالیت زنجیره، این بچه‌ها به این نتیجه رسیدند که به یک کار فرهنگی مستقل، با انرژی و تأثیرگذاری بیشتر، نیاز دارند. در سال ۹۳، این گروه دور هم جمع شدند و به‌تدریج مؤسسه الهلال را تشکیل دادند و این نام را برای مجموعه انتخاب کردند.

تمامی بنیان‌گذاران الهلال جوانانی بین ۲۰ تا ۴۰ یا ۴۵ سال بودند. بیشتر آن‌ها افراد تحصیل‌کرده‌ای بودند که از مناطق عرب‌نشین و حاشیه‌نشین مانند دایره، ملاشیه و عین دو برخاسته بودند.

الهلال مجموعه‌ای منظم بود که دارای یک شورای عمومی، یک شورای مرکزی و چندین کمیته بود.

  • کمیته کودکان: تولید برنامه‌هایی برای کودکان
  • کمیته تاریخی: ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی
  • کمیته پژوهش و اندیشه: تمرکز بر پژوهش و بحث‌های فکری

این کمیته‌ها همه بر این گفتمان مشترک داشتند هم از فضای انتخاباتی فاصله بگیرند و هم اینکه بتوانند جریانی مستقل را راه اندازی کنند.

اما مهمترین مشکلی که در این زمینه (و رویکرد استقلال نگر آن) وجود داشت بحث پشتیبانی مالی بود به‌طوری که هیچ‌کس حاضر به پشتیبانی مالی از این مجموعه نبود، در حالی که تولیدات فرهنگی به چنین حمایت‌هایی نیاز داشتند.

در این شرایط، الهلال باید راه‌حلی برای افزایش تولیدات فرهنگی و همچنین توزیع محصولات خود پیدا می‌کرد که این امر بسیار دشوار بود. مانی توضیح می‌دهد که یکی از دلایل این دشواری، نبود مرکزی برای توزیع و عرضه محصولات فرهنگی عربی در تمامی شهرها بود، که این موضوع مشکلاتی را ایجاد می‌کرد. او می‌گوید:

این دشواری‌ها باعث شد تا مجموعه الهلال یک پکیج یا بسته فرهنگی به نام الرزمة الثقافیة ارائه دهد. این بسته شامل همه محصولاتی بود که قرار بود طی یک سال تولید شود. برای مثال، می‌گفتیم که در سال آینده یک کتاب درباره زبان عربی محلی، دو کتاب کودک، دو سی‌دی موسیقی عربی برای کودکان و یک تقویم از رخدادهای تاریخی مردم عرب آماده خواهیم کرد. سپس شهر به شهر و منطقه به منطقه می‌رفتیم و از مردم می‌خواستیم این بسته را پیش‌خرید کنند. این کار بر اساس اعتماد و برای جلب اعتماد مردم انجام می‌شد و با استقبال گسترده‌ای مواجه شد.

این نوآوری باعث می‌شد که هم هزینه تولید محصولات فراهم شود و هم تولیدکنندگان بتوانند تیراژ کار را از پیش بدانند. معمولاً با پولی که گردآوری می‌شد، بیشتر از مقدار سفارش‌داده‌شده تولید می‌کردند. تمامی این درآمد صرف هزینه‌های اولیه تولید و چاپ می‌شد و اعضای مجموعه هیچ مبلغی بابت فعالیت‌های خود دریافت نمی‌کردند، بلکه حتی از جیب خود نیز هزینه می‌کردند تا کارها پیش برود.

بسته فرهنگی سال اول با عنوان «هلال الخیر» پیش‌فروش شد و شامل موارد زیر بود:

  • کتابی از لغات روزمره عربی (فرهنگ لغت فارسی به عربی)
  • یک آلبوم موسیقی برای کودکان
  • بروشوری درباره یک مسجد تاریخی در شوشتر
  • یک آلبوم ده‌ساعته از آثار هنرمند عرب اهوازی، مرحوم حسان اگزار
  • یک تقویم دیواری سالانه، مزین به قدیمی‌ترین عکس از شهر اهواز، که گروهی از شهروندان را با لباس‌های عربی به تصویر می‌کشید.

این یک بسته فرهنگی کامل بود که پیش‌فروش شد و محصولات آن پس از یک سال، در جعبه‌ای بسیار زیبا و شکیل، به دست خریداران رسید. باقی محصولات نیز به فروش رفت.

یونس می‌گوید:

این نخستین گام موفقیت‌آمیز الهلال بود.

در سال دوم، الهلال پوستری شامل ده‌ها شخصیت سیاسی، تاریخی، ادبی و هنری عربی تولید کرد. این پوستر به‌صورت رنگی ارائه شد و با استقبال فراوان مواجه گردید، به‌طوری که چندین بار تجدید چاپ شد.

سال دوم را می‌توان سال موفقیت و گسترش فعالیت‌های الهلال دانست. اما این سال نیز با تنش‌هایی همراه بود. مانی توضیح می‌دهد:

الهلال حسادت سایر مجموعه‌ها را برانگیخته بود. ما در بین مردم به‌خوبی شناخته شدیم و ثابت کردیم که نیازی به کمک‌های حکومتی نداریم و می‌توانیم با حمایت مردم فعالیت کنیم. این امر باعث قطب‌بندی شد. مجموعه‌هایی که نمی‌توانستند از کمک‌های حکومتی چشم‌پوشی کنند، گفتمان الهلال را تایید نمی‌کردند و آن را تندرو می‌دانستند. در مقابل، کنشگران مستقل در کنار ما ایستادند.

در سال سوم، قطب‌بندی‌ها افزایش یافت و تنش‌ها شدت گرفت. در این سال، الهلال مجدداً فعالیت خود را با انتشار یک تقویم آغاز کرد. این تقویم به‌صورت رنگی و با تصاویری از کشتی‌های جنگی دوران بنی‌کعب منتشر شد. همچنین، کتابی در زمینه آموزش زبان عربی برای کودکان منتشر شد که به‌صورت گلاسه و رنگی چاپ شد و هزینه زیادی بر مجموعه تحمیل کرد. این کتاب آموزش زبان عربی را از سطح ابتدایی آغاز می‌کرد. علاوه بر این، کتاب دیگری با نام حکایات أبی (داستان‌های پدرم) توسط مجموعه فرهنگی ابوشوق منتشر شد.

در این سال نیز، مدل پیش‌فروش و اشتراک همچنان موتور محرک فعالیت‌های الهلال بود. یونس می‌گوید:

ما به نقطه‌ای رسیده بودیم که هر دو یا سه ماه یک‌بار، می‌توانستیم محصولات فرهنگی جدیدی تولید کرده و به دست مشترکان برسانیم.

اما در همین سال، تنش‌ها بیشتر شد و می‌توان سال سوم را سال انشقاق در الهلال دانست. تعدادی از اعضای مؤثر باور داشتند که گفتمان الهلال باید رادیکال‌تر شود و تأکید صرف بر کار فرهنگی نمی‌تواند مشکلات مردم را حل کند. در مقابل، بخش دیگری از اعضا با این دیدگاه مخالف بودند. این اختلافات منجر به شکل‌گیری دو طیف در الهلال شد و در نهایت، طیف اول از مجموعه جدا شد. خروج این طیف جدید موجب تضعیف مجموعه شد و در عمل ۵۰ درصد از اعضا فعالیت‌های خود را متوقف کردند.

این پایان کار الهلال نبود؛ مجموعه تصمیم داشت فعالیت خود را با همان روند ادامه دهد. اما اداره اطلاعات اعضای شورای مرکزی الهلال را چندین بار فراخواند. این فراخوانی‌ها همراه با فشار و تهدیدهای مستمر ادامه داشت. در نهایت، در اواخر سال سوم (۱۹۹۷)، الهلال به‌طور رسمی تعطیل شد. ستاد خبری اطلاعات بار دیگر اعضای شورای مرکزی را فراخواند و از آن‌ها خواست که به‌طور رسمی فعالیت مجموعه را متوقف کنند.

حساسیت نهادهای امنیتی زمانی بیشتر شد که الهلال علاوه بر فعالیت‌های فرهنگی و انتشاراتی به زبان عربی، به برگزاری جشن‌هایی برای اعیاد منطقه مانند عید فطر و عید قربان نیز اقدام کرد. این جشن‌ها با همکاری مؤسسات فرهنگی دیگری برگزار می‌شدند، که نهادهای امنیتی نسبت به آن‌ها و این جشن‌ها بدبین بودند.

میثم در این‌باره می‌گوید:

الهلال برای هر عید فطر برنامه جداگانه‌ای داشت. مثلاً در یکی از اعیاد فطر، یک سی‌دی کودکانه منتشر کرد و از هواداران خواست که این سی‌دی را به‌عنوان هدیه عید به کودکانشان بدهند. در عید فطر دیگری، پاکت‌های پولی با طراحی زیبا تهیه شد که نام شهرها به زبان عربی روی آن‌ها نوشته شده بود. از والدین خواسته شد که عیدی‌ها را در این پاکت‌ها قرار دهند و به کودکانشان هدیه دهند. همچنین، در عید قربان، الهلال پستال‌های برجسته‌ای با طراحی زیبا منتشر کرد.

در این مرحله، ستاد خبری تمامی این فعالیت‌های فرهنگی را به‌عنوان مدارک علیه اعضای الهلال ضبط و جمع‌آوری کرد و از همین‌جا برخوردهای نهادهای امنیتی با اعضای الهلال آغاز شد.

میثم به موضوع دیگری نیز اشاره می‌کند:

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های الهلال که منجر به واکنش شدید نهادهای اطلاعاتی شد، همکاری ما با مجموعه‌ای از مؤسسات فرهنگی در روز زبان مادری بود. به‌مناسبت این روز، الهلال برچسب‌هایی با شعار «لغتی هویتی» (زبان من، هویت من) تهیه کرد. این برچسب‌ها در اندازه‌های مختلف عرضه شده بودند و همه‌جا، از روی ماشین‌ها تا در و دیوار، قابل نصب بودند. احتمالاً همین فعالیت حساسیت نهادهای امنیتی را برانگیخت.

 

پس از تعطیلی الهلال، اعضا و هواداران آن در دوره‌ای از سردرگمی قرار گرفتند. هر دو گروه—چه آن‌هایی که از مجموعه جدا شده بودند و چه گروهی که باقی مانده بودند—به‌طور غیرمستقیم در فعالیت‌های فرهنگی دیگر مؤسسات مشارکت می‌کردند، اما نمی‌دانستند چه مسیری را باید در پیش بگیرند.

اگرچه الهلال به‌طور رسمی پایان یافت، اما اعضای آن همچنان به فعالیت‌های خود ادامه دادند. یکی از این فعالیت‌ها، کمک‌های مردمی به سیل‌زدگان بود. در جریان این کمک‌ها نیز دستگیری‌هایی آغاز شد. نهادهای اطلاعاتی بسیاری از بازداشت‌شدگان مرتبط با سیل‌های اهواز را به الهلال منتسب می‌کردند، حتی اگر این افراد هیچ نقشی در الهلال نداشتند یا عضو آن نبودند.

یونس این وضعیت را چنین جمع‌بندی می‌کند:

دستگیری اعضای الهلال در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول، حتی کسانی که از مجموعه جدا شده بودند، توسط اطلاعات به الهلال نسبت داده شدند. مرحله دوم شامل دستگیری اعضای مرکزی و برخی از هواداران فعال بود. در مرحله سوم، اعضای عمومی مجموعه دستگیر شدند و برای همه آن‌ها پرونده‌هایی تشکیل شد. در نهایت، این افراد با احکام مختلف، از شش ماه تا یک سال، به زندان فرستاده شدند.

در این مرحله، فعالیت‌های الهلال به‌طور کامل متوقف شد. اعضا نه‌تنها به زندان رفتند، بلکه از تمامی فعالیت‌های اجتماعی به‌صورت رسمی کنار گذاشته شدند. با این اتفاق، کار الهلال عملاً به پایان رسید.

 

بخشی از آثار منتشر شده توسط جمعیة الهلال الثقافیه را در تصویر زیر می بینید: